جستجو

ابراهیم فروزش معتقد است:  سینما آیینه تمام نمای زندگی است و انسان مخاطب خود را در آن جستجو می کند و در یک مبالغه باید گفت: هر کلمه در ادبیات سینمایی باید معادل ۲۴ فریم از یک پلان سینمایی باشد. سینما به ادبیات خود نیازمند است. ادبیاتی که استعداد تصویر شدن را داشته باشد، سینما یعنی تصویر و تصویر یعنی برداشت بی کم و کاست از واقعیت‌های ملموس.

به گزارش روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایرانی، ابراهیم فروزش متولد 1318 در تهران و فارغ التحصیل کارگردانی از دانشکده هنرهای دراماتیک است. او فعالیت هنری خود را از سال 49 آغاز کرده است و اولین تجربه کارگردانی وی مستندی به نام ارگ بم در سال 1351 است.

فروزش در از پیشگامان سینمای کودک و نوجوان در ایران است و آثارش بیش از 30 جایزه بین المللی را از جشنواره‌های مختلف دریافت کرده است. «خمره»، «مرد کوچک»، «بچه‌های نفت»، «هامون و دریا»، «شیر تو شیر» و… از جمله آثار سینمایی وی هستند.

ابراهیم فروزش که همواره در آثارش نگاهی ویژه به اقتباس از ادبیات کهن و معاصر داشته است، اکنون در یادداشتی کوتاه نکاتی را در باب اقتباس از ادبیات سینمایی نگاشته است که در ادامه می خوانید:

ادبیات کهن ایران چه منثور و چه منظوم سرشار از مفاهیم عمیق انسانی و متعالی است. از حکمت و فلسفه گرفته تا سیاست و نظامت، عرفان و اشراق، اساطیر و افسانه، پند و اندرز و غیره را مورد مداقه و مطالعه قرار داده است.

این مباحث گاه با زبانی پیچیده و فلسفی و گاه مطایبه و هجو خود را می‌نمایند و همه و همه در باب اخلاق و سرشت و معنویت و چگونگی دست یازیدن انسان به خلوص و پاکی هستند. با نگاهی دقیق و ظریف به آن چه که میراث‌دار آنیم؛ از حکایات و قصص تا مجموع مقالات و امثال و حکم در می‌یابیم که چه سرمایه عظیم و بی مانندی را داراییم تقریبا همه این آثار بر جای مانده متعلق به دوران بعد از اسلام است و فرزانگانی را به رخ می‌کشد که واقعا یگانه دهرند؛ از فردوسی و حافظ و مولانا تا شیخ عطار و خیام و نظامی گنجوی و دیگران …. جمع بی بدیلی که همتا ندارند و همگی بر تارک ادبیات این سرزمین می‌درخشند و ای کاش می‌داشتیم آثار و نوشتاری از مدنیت قبل از اسلام که متاسفانه امروز به جز چند کتاب دینی و معرفتی چیزی در اختیار نداریم و اما چون غرض از نوشتن این یادداشت معرفی آثاری است که بتواند فی نفسه موجد خلق آثار سینمایی کوتاه بشود باید با احتیاط اذعان داشت که همه آثار قدما دارای آن ویژگی‌های خاص نیستند که بتوانند به طور مستقیم مورد الهام و اقتباس قرار گیرند.

برای اثبات این مهم باید به ذکر مثالی بسنده کرد؛ در روزگاری نه چندان دور کتاب‌هایی نظیر اسکندرنامه، امیر ارسلان نامدار، هزار و یک شب، سمک عیار و یا هر قصه و حکایتی که می‌توانست جذابیتی داشته باشد، نقل مجالس می‌شد.

چرا شاهنامه دست به دست می گشت؟ و نقالان در قهوه‌خانه‌ها تا پاسی گذشته از شب با خواندن آن و تقلید حرکات قهرمانانش مشتریان را بر جای میخکوب می‌کردند؟ چون این کتاب به عنوان یک اثر دراماتیک با ابعاد نمایشی‌اش می‌توانست یک تجسم ذهنی محض و یک تصویر درونی قوی از ماجراها و آدم‌هایش ارایه دهد تا آن‌جا که حس همذات پنداری مخاطب را بیدار کند و تاثیر روانی عمیقی بر جای گذارد و باز همین گونه بود ذکر مصیبت خاندان امامت (ع) در مقابل پرده نقاشی (پرده داری و پرده خوانی) که در هر برزن و کوی می‌توانست تاثیر دو چندان داشته باشد و بالاخره تعزیه که نمایشی است برآمده از متون مذهبی!

بنابراین وقتی یک اثر مورد اقتباس قرار می‌گیرد باید وجوه نمایشی و تجسمی آن از یک سو و وجه دراماتیک آن از سوی دیگر برجسته باشد تا بتوان بر اساس تمام اصول شناخته شده فیلمنامه‌نویسی به آن پرداخت. در غیر این صورت داستان به صورت افقی یک خطی و پر ملال پیش می رود. این موضوع چه در مورد فیلم‌های داستانی بلند و چه کوتاه صادق است.

عنصر حادثه، رویارویی، کشمکش ها، گره ها و تعلیق‌ها همه از ارکان پیش برنده قصه‌ها هستند و همین جاست که باید فورا اشاره کرد که تعداد بسیاری از متون، قدیمی فاقد این ارزش‌ها هستند. این نوع داستان‌ها برای مطالعه ارزشمندند، زیرا بیش‌تر از طریق گفتگوها نقل ماجراها از زبان شخصیت‌ها و یا راوی پیش می‌روند. اکثرا توصیفی‌اند و در وصف طبیعت زیبایی رخ دلدار، اخلاق و روحیات شخصیت‌ها داد سخن می‌دهند. توصیه‌های عالمانه از خیر و شر پند و اندرز و نتیجه گیری‌های قابل پسند از اجزای مهم و ریشه‌ای این‌گونه قصه‌ها است! که صد البته با سینما جور در نمی‌آیند.

سینما آیینه تمام نمای زندگی است و انسان مخاطب خود را در آن جستجو می کند و در یک مبالغه باید گفت: هر کلمه در ادبیات سینمایی باید معادل ۲۴ فریم از یک پلان سینمایی باشد. سینما به ادبیات خود نیازمند است. ادبیاتی که استعداد تصویر شدن را داشته باشد، سینما یعنی تصویر و تصویر یعنی برداشت بی کم و کاست از واقعیت‌های ملموس.

** ابراهیم فروزش در پایان این یادداشت سه داستان «استخوان لای زخم»، «فوت کوزه گری» و «لعنت به کار دستپاچه» را از مجموعه کتاب قصه های تازه از کتاب های کهن نوشته مهدی آذر یزدی برای اقتباس آثار کوتاه سینمایی معرفی کرده است.

رویداد ملی عکس لاهیجان
شرایط فیلم‌سازی در استان رکورددا...
اردوی یکروزه فیلم‌سازی ارگ تاریخ...
از کمدی تا آخرالزمان / هفتمین جل...
«فیلم‌جُستار» از هر تعریف و قاعد...
جایزه رِمی «ورلد فست» آمریکا به ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *