نگاهی به فیلمهای دومین جلسه فصل ششم پاتوق فیلم کوتاه
به قلم: عباس روزبهانی
وحشی / فردین انصاری
فیلم با ارائه کپشنی شروع میشود که به اختصار تاریخچهای از کبوترهای نامهرسان را مطرح میکند و سپس مستقیماً به ماجرای کشته شدن مشکوک دو کبوتر نامهرسان میپردازد که پیرمردی سعی دارد از این راز پرده بردارد. وجود این کپشن که در ابتدای فیلم میآید نه تنها کمکی به روند و پیشبرد داستان فیلم نمیکند بلکه ذهنیتی برای مخاطب ایجاد میکند که با پایان رسیدن فیلم نیز بیننده دلیل وجود آن را درنمییابد. پس چه لزومی دارد توسط کپشنهایی از این قبیل، کد یا خطی به بیننده داده شود که فیلم قرار نیست به آن بپردازد. اما خود فیلم با یک فضاسازی خوب، داستان را در مکانی بسته بیان میکند که بیشتر به فضایی ذهنی نزدیک است تا دنیایی واقعی. که یکی از نقاط قوت فیلم همین لو ندادن کامل فضا و مکان است. محل نگهداری کبوترها و زندگی زن و شوهری جوان که ماجرای فیلم حول آنها پیش میرود در یک جا است، و همین تداخل مکانی به خلق فضایی انتزاعی کمک کرده است. پیرمرد که شبیه به یک بازپرس در حال سوال کردن از زوج جوان است با بازی خوبی که دارد تا انتها مرموز میماند و حضور او در طول فیلم چالش اصلی را بین این زوج فراهم میکند که در نهایت منجر به مرگ زن توسط شوهرش میشود. کارگردانی و دکوپاژ فیلم به خوبی صورت گرفته و با طراحی صحنه مناسب فیلم همخوانی دارد. یکی از صحنههای خوب فیلم که از میزانسن درست برخوردار است صحنه غذا خوردن این سه کاراکتر است که هر سه پشت میز غذاخوری نشسته اند. زن و پیرمرد روبروی هم و شوهر زن بین آنها نشسته است. پیرمرد شرایط را به گونهای که میخواهد پیش میبرد و اتفاق نهایی که همان کشته شدن زن به دست شوهرش است در همین جا صورت میگیرد. این رودررویی زن و پیرمرد که شبیه به دوئل میماند و با صدای درگیری خروس و گربه روی برخی از پلانهای این صحنه تقویت میشود سرانجام به زیان زن و به نفع پیرمرد تمام میشود. ما در چند نما، زن را در حالی که یک خروس را در بغل گرفته میبینیم و در نمای آخر که تیتراژ فیلم روی آن میآید پیرمرد را میبینیم که گربهای را که در طول فیلم چند بار آن را دیدهایم در آغوش گرفته و در حالی که خنده ملیحی بر لب دارد رو به سوی دوربین حرکت میکند. پیرمرد شاید به نوعی همان جنبه تاریک و شیطانی وجود شوهر باشد که او را برای به قتل رساندن همسرش مجاب میکند. در حالیکه در آغوش گرفتن خروس توسط زن میتواند تلویحا اشاره ای باشد به تلاش زن برای از دست ندادن شوهرش که تحت هر شرایطی میخواهد او را داشته باشد و برای خود حفظ کند.
در جنگل / توماس هورات، کورینا شوینگروبرایلیچ
یک فیلم مستند خوش ساخت و جذاب با تصاویری زیبا که به قطع کردن درختان دامنه پر شیب کوهستانی بالای دریاچه«آگری» میپردازد. فیلم با سکوتی که عظمت درختان سر به فلک کشیده و طبیعت بکر این منطقه را نشان میدهد آغاز میشود و به آرامی این آرامش جای خود را به صدای اره برقیهایی میدهد که به جان درختان تنومند میافتند. در این فیلم که هیچ نریشنی بر روی تصاویر وجود ندارد روایتش را با تصویر و صدا آنقدر گویا، سلیس و روان پیش میبرد که جایی را برای هیچ توضیح اضافهای نمیگذارد و بیننده را با خود به آن فضا میکشاند. کارگردان، با انتخاب درست تصاویر که خوب میداند چه باید بکند به جا و به موقع از نماهای باز و نماهای نزدیک به طور متناوب استفاده میکند و همچنین با تدوین نرم و یکدست، این نماها برای بیننده به پلک زدن یک ناظر شبیه است که در آنجا برای لحظاتی حضور دارد. فیلمساز خیلی خوب میداند که چه وقت به کاراکترهای فیلمش نزدیک شود و چه موقع از آنها فاصله بگیرد که همین رعایت اصول زیبایی شناسی باعث شده تا ساختار فیلم بدون نقص شکل بگیرد. فیلم «در جنگل» که ممکن است در نگاه اول ساده به نظر آید فیلمی است که از ساختار درست و محکمی بهره گرفته است. فیلمی است که از عناصر بصری و صوتی به خوبی استفاده کرده با ریتمی مناسب و در خور توجه از ابتدا تا انتها پیش میرود بی آنکه به دام افراط یا تفریط بیفتد.
باگ / کیوان محسنی
این فیلم که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده به موضوع کلاهبرداری عدهای با وعده سود کلان به دیگران ساخته شده است. فیلم از همان ابتدا با موسیقی آغاز میشود و چون مراسم عروسی در پیش است کارگردان سعی میکند در طول فیلم تا انتها به فراخور حال و هوای هر صحنه از موسیقی بهره بگیرد که این کار منجر به آن شده که برخی از صحنهها به ویدیو کلیپ شبیه باشد اما در قسمتهایی از فیلم کاربرد و کارکرد موسیقی درست است و به فیلم ریتم قابل توجهی میدهد از جمله صحنه تعقیب و گریز رضا توسط قاسم در اواسط فیلم و همچنین سکانس انتهایی که در شب اتفاق میافتد و با تدوین موازی از مراسم عروسی به دزدیده شدن پولها توسط رضا و بلعکس به صورت رفت و برگشت روایت میشود. مشکل اصلی فیلم «باگ» فیلمنامه آن است که چند پاره به نظر میرسد و همچون اسم خود فیلم در لابلای آن باگ وجود دارد. فیلمنامه چفت و بست لازم را ندارد و به نظر میرسد فیلمساز صرفاً به خود ماجرای واقعی بسنده کرده است و سعی کرده تا در اجرا و فرم این نقص را جبران کند که هرچند در برخی از صحنهها به خاطر جلوههای ویژه میدانی و تدوین قابل قبول این صحنهها و همچنین صداگذاری مناسب روی آنها چنان موفق عمل کرده است که نفس مخاطب را در سینه حبس میکند اما با اتمام فیلم و فروکش کردن احساسات از سوی مخاطب و یک پایانبندی الکن، چراهایی مطرح میشود که بی پاسخ میماند. این فیلم در نوع خود که به فیلمهای اکشن شبیه است به لحاظ فرم قابل توجه است و جسارت و خلاقیت فیلمساز از این بابت ستودنی است و ای کاش این هنرنماییهای فیلمساز در فیلمهای بعدی اش با یک فیلمنامه محکم و استوار همراه باشد.
یال و کوپال / شیوا صادقاسدی
یک انیمیشن کوتاه که عواطف و احساسات فروخورده یک دختر نوجوان را که در قالب حیواناتی تجسم پیدا میکند را روایت میکند. موضوعی را که کارگردان برگزیده و آن را دستمایه یک اثر هنری قرار داده جالب و قابل توجه است و تلاش کرده به لحاظ فرم شیوهای را به کار ببرد که مناسب و هماهنگ با محتوای فیلمنامهاش باشد. از آغاز تا پایان یک دنیای عجیب و غریب را شاهدیم که دختر با آن روبرو است و در آن غوطهور است. مدام حیواناتی از درونش به بیرون راه پیدا میکنند که او سعی دارد از ترس والدین خود یکایک آنها را در زیرزمین خانه حبس کند و اجازه حضور به آن حیوانات را ندهد. کارگردان به زیبایی و به درستی از حیوانات خانگی که از درون دختر به بیرون راه پیدا میکنند زایش و یا بهتر است بگوییم بروز آنها را آغاز میکند و به حیواناتی میرسد که خطرناکتر میشوند و در نهایت به هیئت شیری تبلور پیدا میکند که دختر را به هلاکت میرساند. این انیمیشن بیآنکه به درشت گویی دچار شودو مسألهاش را به صورت ضمنی مطرح میکند به طوری که با به پایان رسیدنش تمام نمیشود و بیننده را به چالش دعوت میکند تا بارها این موضوع و اتفاق را در ذهنش مرور کند. این انیمیشن به لحاظ تکنیکی کمی دارای ایراد است و به دلیل سرعت بالای پلانها و همچنین حرکت دورانی و دورانیاش چشم و ذهن بیننده را خسته و اذیت میکند که میتواند منجر به پس زدن تماشاگر شود.
یک پاسخ
با سلام و تشکر
نقد و تحلیل فیلم ها بگونه ای هست که خواننده را برای دیدن فیلم ترغیب کند.
خسته نباشید.