جستجو
در چهارمین جلسه از فصل نهم «پاتوق فیلم کوتاه» نجف‌آباد مطرح شد؛
پاتوق فیلم کوتاه نجف آباد

چهارمین جلسه از فصل نهم پاتوق فیلم‌کوتاه، با اکران و بررسی فیلم‌های «ساعت نظافت»، «چهلم»، «نارس» و «امتحان» در سینما لاله نجف‌آباد برگزار شد.

 

به‌گزارش روابط‌عمومی انجمن سینمای جوانان ایران، چهارمین جلسه از فصل نهم پاتوق فیلم کوتاه نجف‌آباد چهارشنبه ۹ خرداد ۱۴۰۳، با نمایش چهار فیلم کوتاه «ساعت نظافت» از علی امیدی‌نژاد، «چهلم» از حامد قاسمی، «نارِس» از محسن پوریوسفیان و «امتحان» از سونیا حداد در سینما لاله نجف‌آباد برگزار شد.

پس از نمایش فیلم محمدجواد فراهانی، نویسنده و منتقد سینما و مینا ایران‌فدا مجری کارشناس به بررسی این آثار پرداختند.

 

تفاوت ژانر فانتزی با علمی تخیلی

در ابتدای این برنامه مینا ایران فدا ضمن بیان مقدمه‌ای کوتاه به تفاوت میان ژانر فانتزی با ژانر علمی تخیلی پرداخت و گفت: ژانر فانتزی یا خیال پردازانه به دلیل ویژگی‌های مشترکی که با ژانر علمی و تخیلی دارد به اشتباه مترادف هم نامیده می‌شوند. این صحبت را البته با توجه به حضور دو فیلم «ساعت نظافت» و «نارس» عنوان می‌کنم که پیش زمینه‌ای درباره ژانر مورد بحث داشته باشیم.

مهم‌ترین تفاوت ژانر فانتزی عدم وجود توجیه علمی و برخورداری از امر خیال پردازی در آن است.  مسئله دیگری که در ژانر فانتزی مهم است مسئله جهان‌سازی است. یعنی نویسنده و فیلمساز با لحاظ منطق روایی و وضع قوانینی که مخاطب آن را درک کند جهانی خاص ایجاد می‌کند.

پاتوق فیلم کوتاه نجف آباد

 

عدم پرداخت مناسب ایده و اجرا

محمدجواد فراهانی درباره فیلم‌کوتاه «ساعت نظافت» گفت: صدای گریه‌ای از ابتدای فیلم به گوش می‌رسد و باعث کنجکاوی پدر مدرسه شده و در ادامه متوجه می‌شویم صدا از تکه کاغذی در سطل زباله است. به هیچ وجه بر روی این صدا کار هنری انجام نشده و به مرحله باورپذیری هم نرسیده است. وقتی کارگردان‌ چنین ایده‌ای در زمینه صدا دارد، آنقدر باید با صدابردار و صداگذار گفت‌وگو و تبادل نظر داشته باشد که بتواند این صدا را در جهان ذهنی مخاطب باور پذیر کند. صدا در مرحله ابتدایی مانده و مشخص است که در مرحله تدوین اضافه شده است. یعنی اصلا به پروسه مرحله استتیک(زیبایی شناسی) نرسیده است. این یعنی کارگردان جهانی باورپذیر نساخته است.

این منتقد ضمن اشاره به عدم ایجاد ارتباط درست بین پدر مدرسه با سوژه و صدا افزود: توجه کنید کنش چطور رقم خورده است؟ کنش این است که پدر مدرسه به دنبال صدا می‌گردد و بعد از کمی تلاش ابتدایی، به منبع صدا می رسد. شخصیت پدر مدرسه به مرحله عجین شدن با صدا نمی‌رسد. روند به گونه‌ای طی می شود که گویا پدر مدرسه فقط به دنبال چیزی می‌گردد، آن را پیدا کرده  و در نهایت با ارائه راه حلی صدا را خاموش می‌کند. در صورتی که قاعدتا این صدا باید به دغدغه و مسئله‌ای برای او تبدیل شود.

فراهانی عنوان کرد: فیلم سراسر خیال انگیزی مانند گیم آف ترونز با هنر کارگردان و نویسنده بسیار باور پذیر شده اما  گاهی ما نمی‌توانیم روایتی که از قرآن کریم و کاملا واقعی است را به اثری باورپذیر تبدیل کنیم.

 

فیلم‌های ژانر یا فیلم‌های ژانر گریز؟

محمدجواد فراهانی درباره فیلم‌کوتاه «نارس» گفت: در فیلم‌های ژانر، فضاسازی درست باعث می‌شود مخاطب وجه بالای تخیلی بودن شخصیت‌ها را باور کند. در فیلم نارس همه چیز رئال است. این فضای رئال می‌خواهد به یک عنصر فانتزی یا سورئال وصل شود. برخورد شخصیت اصلی فیلم در وهله اول با این موضوع بسیار عادی است. قطعا گذاشتن یک قابلمه روی سر چیزی نیست که تعجب، ترس و اعجاب شخصیت از یک موقعیت غیر واقعی را نشان دهد. بنابراین فیلم نمی ‌تواند این لحظه مهم که اتفاقا زمانیست که مخاطب می‌خواهد با فیلم ارتباط بگیرد را به خوبی تصویر کند. در فیلم‌های ژانر، دقیقا این لحظات مهم هستند و پرداخت مناسب آن‌ها فیلم را جذاب می‌کند، به همین دلیل  شاید این مدل فیلم‌ها بیشتر ژانر گریز هستند.

 

 

بدون رنج و مسئله شخصی، اثر هنری تولید نمی‌شود

درادامه این منتقد درباره فیلم‌کوتاه «چهلم» گفت: تا کنون چندین فیلم درباره این موضوع دیده‌ام. اما اکثر آن‌ها در گره گشایی به سمت کلیشه سوق داده شده‌اند. در این فیلم چون فیلمساز نمی‌داند با این موقعیت چیکار کند (گره گشایی) باز دست نویسنده پر رنگ می‌شود و نویسنده راه حل را در غش کردن عمه تمام می‌کند. اما عمه چرا باید یکدفعه سکته کند؟  علی رغم تلاش فیلمساز، اتفاقات که در حد همان ایده مانده است. البته ایده‌ هم کلیشه‌ای است و به مسئله‌ای خاص منتج نمی‌شود.

فراهانی افزود: شخصیت‌ها چرا مسئله ندارند؟. یعنی من به عنوان آدمی که می‌خواهم فیلم بسازم یک اثر کوتاه از داستایفسکی خواندم و الان می‌خواهم از آن اقتباس کنم. آیا اگر من بخواهم نازنین را به فیلمنامه تبدیل کنم،  داستان قوی آن کافی است؟ چه بسیار اقتباس‌هایی که ناموفق بودند. داستان از دغدغه خالی است. برای اینکه بتوانم قصه‌ای قابل تعریف بیان کنیم باید دغدغه آن قصه را داشته باشیم.  یعنی آن مسئله زندگی من را تحت شعاع قرار بدهد. خیلی از فیلم‌سازها از غمی که از آن آسیب دیده‌اند فیلم می‌سازند و به نوعی تراپی انجام می‌دهند. در فیلم «دست خدا» ساخته پائولو سورنتینو در قسمتی پسربچه فیلم پیش یک کارگردان بزرگ می‌رود و کارگردان به او می گوید«تو چه زجری در زندگی کشیدی که می‌خواهی آن را به فیلم تبدیل کنی؟» اینجا منظور از زجر و غم، هر اتفاقی است که با آن به عنوان یک انسان برخورد کرده‌اید و برای شما پرسش ایجاد کرده است.  مواجهه فیلم‌ساز و صداقت او در اینجا اهمیت زیادی دارد.

 

 

تجربه زیسته، برگ برنده امتحان

مینا ایران‌فدا درباره فیلم «امتحان» گفت: در این فیلم با توجه به اینکه هم فیلمنامه‌نویس و هم فیلم‌ساز خانم هستند و فیلم دغدغه دارد، موفقیت فیلم به همان تجربه زیسته برمی‌گردد، همان مسئله‌ای که در فیلم قبل درباره‌اش صحبت‌کردیم که آیا دغدغه متعلق به نویسنده و فیلم‌ساز است؟ آیا از تجربه زیستی اش می‌آید؟ و دغدغه این فیلم از زیست فیلمساز و نویسنده می‌آید. نقطه اوج آن تنشی است که شخصیت دختر در سرویس بهداشتی مرگ و زندگی را  تجربه می‌کند که با بازی خوب صدف عسگری، به رویکردی انتقادی  برعلیه دو نهاد خانواده و سیستم آموزش تبدیل می‌شود. در اصل این‌ها به این بحران  دامن می زنند و دختر را در این موقعیت قرار می‌دهند. این باور پذیری از تجربه زیسته و احاطه فیلمساز به مدیوم مورد استفاده می‌آید.

محمدجواد فراهانی  نیز در این باره افزود: من بیشترین امتیاز را بین این چهار فیلم، به فیلم «امتحان» می‌دهم. اما یکسری سوالات هم وجو دارد  که به نظرم بهتر بود کمی بیشتر روی آن کار می‌شد. و مهم‌ترین آن اینکه چه الزامی برای دختر وجود دارد که مواد را بفروشد؟ چه چیزی در فیلم ما به ازای این اجبار پدر است؟

غلامرضا حیدرپناه سرپرست انجمن سی...
سیمرغ تماشاگران بیشتری را با فیل...
حضور «استراتوسفر» در جشنواره لوک...
«لی‌لی» آماده پخش می‌شود
بیژن میرباقری مهمان ویژه پاتوق ف...
آثار راه‌یافته به جشنواره فیلم ک...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *