جستجو

صدا در سینما – ۵

لورن ژولیه
ترجمه: صنم نادری

 

رمز و رازهای صدا

تمام راه حل‌های تکنیکی و حرفه‌ای برای خلق صدا در یک فیلم وجود دارند: از گروه‌هایی که هیچ‌کسی وقتش را به صدا در فیلم‌شان اختصاص نمی‌دهد گرفته (دستگاه فیلم‌برداری، نما را با هر صدایی که در آن رخ می‌دهد، با توجه به قابلیتش، ضبط می‌کند) تا گروه‌های  دیگری که در آن پنجاه نفر مشغول به کار صدابرداری، صداگذاری، میکس و موسیقی(آن چیزی که در بلاک باسترهای هالیوود اتفاق می‌افتد) هستند. قطعاً بین صفر تا پنجاه، رده‌بندی‌هایی وجود دارد. در تاریخ سینمای ناطق بخشی که مربوط به مهندسان صدا می‌شود از اهمیت زیادی برخوردار است. برای مثال امروزه روز، بخشی که  مربوط به موسیقی متن فیلم است، چه از لحاظ زیبایی و استاتیک کار و چه از لحاظ جذب مخاطب از اهمیت بسیاری برخوردار است. هستند کارگردانانی که شهرتشان را مدیون انتخاب صحیح  موسیقی متن فیلم‌شان هستند.  با وجود این تصویر و صدا همچنان در یک سطح برابر با هم سنجیده نمی‌شوند. “ اولیور هسپل۱ معتقد است: «هرگز کارگردانی را ندیدم که بگوید، این بازیگر باید از کنار چاله آبی رد شود چرا که می‌خواهم صدای خیس شدنش و پرتاب آب را بشنوم. صداهای طبیعی می‌توانند به کار ارزش بهتر و واقعی‌تری دهند. شاید پیشرفت‌های تکنیکی باعث شدند این اوضاع بدتر شود و کارگردانان و بازیگران تنبل‌تر شوند. وقتی که تازه به این حرفه وارد شده بودم، (اواخر دهه پنجاه) تکنسین صدا همچنان می‌توانست هنگام فیلم‌برداری دخالت کند و بگوید: “کات، خوب نبود!” امروزه هیچ‌کسی اجازه چنین کاری را ندارد. فکر می‌کنند که می‌توانند کم و کاستی‌ها را به واسطه دوبلاژ و یا میکساژ رفع و رجوع کنند». (ماری جوزف یویو۲)

در دامنه گسترده‌تری می‌توانیم این بخش را به سه گروه حرفه‌ای تقسیم کنیم، هرچند که یک نفر می‌تواند کار هر سه گروه را انجام دهد: بعد از پایان یک بخش به بخش دیگری برود (از واژه‌های آمریکایی تعریف شده برای این حرفه استفاده می‌کنیم). گروه اول: هر آن‌چه که در صحنه اتفاق می‌افتد را ضبط می‌کنند. به طور مشخص تمام دیالوگ‌ها و افکت‌های اساسی و مهم. تمام صداهای حاضر در صحنه را می‌گیرند (برای این کار به کمک یک یا چند نفر نیاز هست تا بوم صدا را نگه دارند، همچنین به تکنسین صدا نیز نیاز هست (Boom Operator & Production Recordis).

گروه دوم: از تدوین‌گران صدا تشکیل شده (Sound Editors). آن‌ها به صداهایی که به کار اضافه، جایگزین یا می‌بایستی بهتر شوند گوش می‌دهند، (مرحله غلط‌گیری یا Spotting) آن‌ها را جمع‌آوری می‌کنند، به دقت بررسی می‌کنند و در بایگانی شخصی‌شان نگه‌داری می‌کنند تا در مرحله مونتاژ موسیقی و صدای فیلم از آن استفاده کنند. دست کم می‌بایستی چهار گروه حرفه‌ای، بعد از مرحله Spotting در این گروه فعالیت کنند: آن‌هایی که افکت‌های صوتی را خلق می‌کنند، آن‌هایی که  آواها را پس از پایان کار هماهنگ می‌کنند (ADR Crew)، آن‌هایی که مشغول قسمت موسیقایی کار هستند (Music Crew) و در نهایت گروه صداسازها (Foley Crew) که خیلی جلوتر به کار اضافه می‌شوند. تدوین‌گران صدا معمولاً مدل‌های مختلفی از تلفیق و میکساژ صدا ارائه می‌دهند تا کارگردان بتواند از بین آها یکی را انتخاب کند.

گروه سوم: از تکنسین‌های مونتاژ (Sound Mixers) تشکیل می‌شود. آن‌ها تمام صداهای جمع‌آوری شده را (حتی موسیقی متن را) به بهترین روش  با هم مخلوط می‌کنند. این مرحله پایانی کار است. زمانی‌ست که بر روی میکساژ پایانی موسیقی متن کار می‌شود. در آمریکا از آن به‌عنوان  Re-recording  نام برده می‌شود اما اغلب به نام Mix (در قسمت شرقی) و Dub (در قسمت غربی) معروف است. تکنسین میکساژ همواره توسط صدابرداران حاضر در استودیوی ضبط همراه می‌شود. به طور کلی تدوین‌گر تصاویر می‌بایستی تدوین‌گر صدا و تکنسین میکساژ صدای خود را داشته باشد: طبقه‌بندی وظایف آن‌ها، بر اساس استاتیک کار چیدمان می‌شود. اگر تصاویر به خوبی کنار هم چیدمان شده باشند هرچند از کیفیت صدای پایینی برخوردار باشند به مراتب بهتر هستند تا تصاویری که کیفیت پایینی دارند اما از صداهای خوبی برخوردار هستند (ترجیح بر این است)… در هر صورت هر بخش می‌تواند از افراد متخصص مختلفی  اعم از دستیاران، تدوین‌گران و سرپرست (Supervisors) تشکیل شود.

ژان ننی به عنوان تکنسین صدا با ژان ملویل، رومان پولانسکی، ژاک تاتی و ماکس افولس همکاری کرده است.

در تولیدات بزرگ آمریکایی، قسمت اعظم صداها با گروه دوم است. مشکل بزرگی که اغلب در کار پیش می‌آید در روشن کردن هر یک از وظایفی‌ست که به طور جداگانه صورت می‌گیرند. اغلب افرادی که این وظایف را بر عهده می‌گیرند با یکدیگر برخورد نمی‌کنند؛ این مشکل در گروه‌های حرفه‌ای بیشتر نمایان می‌شود چرا که گروه‌های همکار هرگز با یکدیگر برخورد نمی‌کنند؛ به همین خاطر شخصی حرفه‌ای به عنوان “سرپرست گروه” می‌بایست حضور داشته باشد تا بتوان به واسطه او به همه کارها نظم داد. در حیطه صدا این وظیفه بر عهده طراح صدا (Sound Disegner) است.  وظیفه او در اصل خلق آوا، سر و صداها، فریادها چه برای موقعیت خاص و چه برای اشخاص خاص است. اما برای جلوگیری از شلختگی در کار، او کارِ سرپرستی (Supervising Sound Editor)  گروه را نیز انجام می‌دهد.

مفهوم Sound Design عنوانش را مدیون والتر مارچ است. او مسؤول صدای « اینک آخر زمان» سال ۱۹۷۹ اثر فرانسیس فورد کاپولا بود. بن برت نیز فرد دیگری است که در همان دوره توانست توجهات را به سمت طراحی صدا در سینما بکشاند. او به دنیای «جنگ ستارگان» صدا داد. برای همین است که او خود را  پدر مسلم طراحی صدا می‌داند. برت با شوق بسیار درست مثل یک نویسنده/ آهنگ‌ساز با مخلوقاتش برخورد می‌کند. برای مثال اِلِمانی انتخاب می‌کند و آن را بارها در کار دخالت می‌دهد، درست مثل هیچکاک. برای او The Wilhelm Scream صدای فریاد شخص زخمی است که آن را از فیلم وسترن قدیمی گوردون داگلاس به اسمThe Charge at Feather River به سال ۱۹۵۳ وام گرفته است و آن را در تمام فیلم‌های خود جای داده است (در اینترنت کلاژهای مختلفی از نماهای مختلف با این صدا وجود دارد که می‌توانید ببینید).

در فرانسه این حرفه به سختی جایی برای خود دست و پا می‌کند. اریک دولدر تکنسین صدای سیدریک کان و ژآن لبرون معتقد است : «زمانی که کارگردانی شخصیت مستقلی ندارد، به طراح صدا نیازمند است. من از خلق این گروه تازه که بسیار مغرور هم هستند ناراحتم. ما در کشورمان از حضور بهترین تدوین‌گران صدا برخوردار هستیم و از آن‌ها استفاده می‌کنیم.»

در بیست سال اخیر بزرگ‌ترین تولیدکنندگان فیلم مایل بودند تا صدا و موسیقی فیلم را خیلی زود به سالن مونتاژ برسانند: آن‌ها را اغلب به‌عنوان تولیدات اولیه (Scratch Mixes) به کارگاه مونتاژ معرفی می‌کنند و تولیداتی موقتی (Temp Tracks) هستند. این نشان دهنده اهمیت بالای صدا و همچنین اهمیت حرفه طراح صدا در سینماست. به این ترتیب خیلی زود می‌توانند از بین شمار قابل توجه صداهای ضبط شده و میکس شده، بهترین  آن‌ها را انتخاب کنند و بر روی تصاویر گرفته شده تطبیق دهند. همچنین می‌توانند به این وسیله تصاویر گرفته شده را بر مبنای کیفیت صدای آن‌ها طبقه‌بندی کنند.

 


  1. مهندس صدای بلژیکی

او یکی از بهترین مونتاژگران سینماست و سه بار برنده جایزه «سزار» در زمینه مونتاژ برای فیلم‌های «پلیس پیتون ۳۵۷» ( ۱۹۷۶)، «میکروکوزم، قوم گیاهی» (۱۹۹۶)، «قوم مهاجر» (۲۰۰۱) شد. اودر کارنامه خود «چهارصد ضربه»  به سال ۱۹۵۹ اثر تروفوو و «بوم» اثر کلود پینتوو به سال ۱۹۸۰ را نیز دارد.  

از کمدی تا آخرالزمان / هفتمین جل...
«فیلم‌جُستار» از هر تعریف و قاعد...
جایزه رِمی «ورلد فست» آمریکا به ...
پوستر ششمین همایش مطالعات فیلم ک...
فیلم‌ساز لرستانی جایزه‌اش را به ...
کتاب «مجموعه فیلم‌نامه کوتاه» ، ...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *