به بهانه موفقیت فیلم «روتوش» در جشنوارههای جهانی، انجمن فیلم کوتاه ایران دقایقی را با کاوه مظاهری به گفتگو نشسته است.
به گزارش روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران به نقل از سایت تخصصی انجمن فیلم کوتاه ایران، کاوه مظاهری کارگردان فیلم کوتاه «روتوش» پس از حضور و کسب موفقیتهای پیدرپی در جشنوارههای بینالمللی و ۳ بار معرفی به اسکار گفتوگویی را با این سایت انجام داده است.
متن این گفتوگو بدین شرح است:
۱–چند سال است که به طور جدى فیلمسازى را آغاز کردى و اولین جایزهاى که گرفتى از کدام جشنواره و براى کدام فیلمت بود؟
– من از سال ٨۴ تا الان تمام زندگىام با خرج فیلمسازى میگذرد و هیچ کار دیگرى نکردهام. شش تا فیلم داستانى کوتاه و ۳۲ فیلم مستند ساختم که خیلی از آنها برای تلویزیون بوده. حدود ۵۰ تا فیلم مستند و داستانی هم برای بقیه تدوین کردم. اولین جایزهام هم برای فیلم کوتاه «سوسک» سال ۸۹ از جشنواره فیلم البرز بود که از آقای عیاری گرفتم، از این لحاظ برایم ارزشمند بود.
۲–دلایل موفقیت فیلم«روتوش» در جشنوارههاى جهانى را در چه عواملى می بینى؟
– واقعیتش این است که تا حالا خیلی دقیق به موضوع اصلاً فکر نکردم، اما بر اساس بازخوردهایی که از دیگران گرفتهام شاید بتوانم بگویم که داستان روتوش برای خیلی از مخاطبان همین چند جشنواره بینالمللی قابل لمس و همذات پندارانه بوده، فکر کنم این مهمترین دلیل موفقیتش باشد. من سعی کردم داستان فیلم به گونهای باشد که هر انسانی در هر جای زمین که آن را میبیند، بتواند فضای فیلم را درک کند و با آن همراه شود.
۳–فکر نمیکنی که به دلیل خوبی فیلمبرداری یا فیلمنامه و یا بازیگری، فیلم در جشنوارهها موفق شده است؟
قطعاً تمام این عوامل در کنار هم مهم و قابل بررسی است. اما اساساً وقتی فیلمی در جشنواره معتبری پذیرفته میشود، آن هم در جشنوارهای که مثلا از تمام دنیا فقط ۱۲ فیلم را در بخش مسابقه میپذیرد، این مسائل ملاکهای خیلی مهمی نیستند. چون تمام فیلمهای بخش مسابقه از کیفیت اجرایی بالایی برخوردارند که وارد جشنواره شدهاند. در واقع بالا بودن کیفیت فیلم از شروط لازم حضور در جشنوارههای معتبر است. پس نمیتوان گفت که یک فیلم، فقط برای بازیگری، فیلمبرداری و یا فیلمنامهاش دیده شده و مورد استقبال قرار گرفته. حالا وقتی تمام فیلمها از لحاظ اجرایی تقریبا در یک سطح قرار میگیرند، آن وقت جهانبینی فیلمساز است که مهم میشود.
۴–ایده «روتوش» از کجا آمد و چه روندى را تا مرحله تولید طى کرد؟
– چند سال پیش یک فیلم اینترنتی توی یکی از همین شبکههای اجتماعی دیدم که در آن پسری موبایلش را روی سکویی کار میگذاشت تا از خودش فیلم بگیرد. بعد جلوی دوربین، روی یک سکوی کاملاً معمولی، زیر وزنه هارتل دراز کشید و وزنه را بالا برد. از وزنههایی که روی میله بود می شد حدس زد که وزنش بالای ۱۰۰ کیلو است. هیچ کسی این حرکت را با این وزنههای سنگین به تنهایی انجام نمیدهد و حتماً برای انجام این حرکت میبایست یک نفر به عنوان کمک بالای سرِ فرد بایستد، چون حرکت بسیار خطرناکی است. پسر وزنه را بالا برد و پایین آورد و دیگر نتوانست آن را بالا ببرد. دوربین هم در حال ضبط کردن بود. صحنه خیلی وحشتناکی بود. پسر عملاً داشت میمرد. مدام فریاد میزد که کسی به کمکش بیاید ولی کسی نبود. بعد از دو دقیقه ماجرا مضحک شده بود. پسر پاهایش را بالا و پایین میبرد ولی هیچ کاری نمیتوانست بکند و زورش به وزنهها نمیرسید. بعد از پنج دقیقه دوربین کات خورد و خوشبختانه نجات پیدا کرده بود، ولی معلوم نبود چطوری خودش را نجات داده بود. این فیلم در اینترنت پخش شده بود. من همان موقع که فیلم را دیدم به این فکر کردم که فیلمی که من پنج دقیقه است نگاه میکنم و از نگرانی پلک نمیزنم، بعد از مدتی وضعیت نگران کننده تبدیل میشود به یک وضعیت مضحک و احمقانه، بدون شک میتواند برای یک فیلم کوتاه موقعیت بسیار جالبی باشد. مدتها این در ذهنم مانده بود تا اینکه وضعیت اصلی فیلم را پیدا کردم. اما چیزی که من را مصمم کرد که فیلمنامه را بنویسم، پیدا کردن پایان فیلمنامه بود. وقتی که از پایان فیلمنامه مطمئن شدم، مثلی خیلی از دوستان فیلمساز دیگر سکانسهای میانی فیلم را مثل یک پازل تکمیل کردم و کمکم فیلمنامه شکل گرفت.
۵–چطوری بودجهی فیلم را جور کردی؟
– اول یک تهیهکنندهای پیدا کرده بودم که هزینه فیلم را ۲۵ میلیون تومان برآورد کرده بودیم. همینطوری که به تولید نزدیک میشدیم، تهیهکننده از سر و ته کار میزد، من هم تا حدی رضایت میدادم. مکرر از امکانات کار کم میکرد تا اینکه برآورد هزینه را به ۱۰ میلیون تومان رساند. من دیدم فیلم رسما دارد نابود میشود، رفتم و با یک سری بهانه گفتم من نمیخوام تو تهیه کنی و خودم یک کاریش میکنم. تصمیم گرفتم خودم به هر زور و زحمتی که شده بودجه فیلم را جور کنم. از اطرافیانم پول قرض کردم و شروع به ساخت فیلم کردم اما همچنان پول کم داشتم و به هیچ یک از عواملم نگفتم که پول ندارم. در حین تولید هم باز از اطرافیانم به صورت خرد خرد پول قرض کردم که تا اینکه تولید کار را تمام کردم. بعد از پس تولید هم با حمایت آرش رصافی، انجمن سینمای جوان ۶۰ درصد فیلم را خرید و خوشبختانه توانستم قسمت اعظم قرضهایم را پس بدهم.
۶–آیا در ساخت فیلم«روتوش» یعنى در مدتى که در حال نوشتن فیلمنامه بودى دچار شک میشدى که اصلا این فیلم را بسازم یا نه؟
– اگر منظورت اینه که چنین کاراکترى دارم که در هنگام نوشتن وسواس داشته باشم و نسبت به ایده یا فیلمنامه دچار شک و وسواس بشم، باید بگویم که بله مطمئناً چنین کاراکترى دارم. اما در مورد «روتوش» اصلا اینگونه نبود و وقتى مىنوشتمش مطمئن بودم که میتواند چیز خوبى از آب در بیاید.
۷–آیا در هنگام ساختنش، تصور میکردى که فیلمت به این موفقیتهاى با ارزش دست پیدا کند؟
– اصلا به این مسئله فکر نمیکردم. توی مرحله فیلمنامه مطمئن بودم که فیلمنامه بدى نیست، اما در اجرا کمى متفاوت بود. من هم مثل خیلی از فیلمسازان شرایط تولیدى مناسبى نداشتم و موقع ضبط خیلى اذیت شدم. مثل همیشه شرایط طورى رقم خورد که نتوانستیم به راحتى و در آرامش فیلم را بسازیم. من فقط میدانستم که این شرایط بد نباید خروجیِ فیلم دیده شود، و این مزخرفات که شرایط سخت بود و امثالهم، حرفهای قابل قبولی نیست. فقط تمام سعیم را کردم که بدىهاى تولید در فیلم احساس نشود و روى کیفیت فیلم تاثیر نگذارد و فیلم آبرومندى شود. خوشبختانه یک گروه بسیار کاربلد و دلسوز کنارم بود که میتوانستم روی تکتک شان حساب کنم. هم توی تولید هم توی پس تولید. توی مونتاژ متوجه شدم که سکانس مرگ بد در آمده، برای همین بعد از دو ماه دوباره گروه را جمع کردم و مجددا رفتیم و دو تا پلانها را دوباره گرفتیم. همان یک روز فیلمبرداری، سه و نیم میلیون تومان برایم تمام شد. با اینکه خیلى بىپول بودم، اما باز هم قرض کردم و رفتم و آن دو پلان را گرفتم. به هرحال باید کار خوب از آب در بیاید.
۸–پس بعد از مونتاژ به این نتیجه رسیده بودى که فیلم خوبى شده و حالا ارزش آن را دارد که آن سکانس را مجدد ضبط کنید؟
– نه اینطور نیست، من فکر کردم آن سکانس در نیامده و باید دوباره گرفته شود. من از فضاى مستندسازی مىآیم، توی سینمای مستند این کاملا طبیعى است که بعد از مدتها و یا در حین مونتاژ، چند پلان یا سکانس را دوباره فیلمبردارى کنید. شما به خاطر اینکه فیلمتان خوب یا بد از آب در آمده که نمیروید سکانسی را از اول بگیرید، چون معیار اولیه ی همه کارگردانها این است که قرار است فیلمشان خوب از آب در بیاید. آدم باید تا حدی که میتواند تلاش کند که فیلم بهتر شود، بنابراین تکرار یک پلان یا سکانس برای من از بدیهیات سینماست. آن پلانی که من تکرار کردم، شاید کلیدیترین پلان فیلم بود که به دلم نمیچسبید و به نظرم باعث شده بود موتور محرک فیلم به اندازه ای که لازم است انرژی نداشته باشد، بنابراین باید فیلمبرداری مجدد میشد.
۹–وقتى فیلمنامه «روتوش» را مینوشتى، نگاهت به معیارهاى جشنوارههاى خارجى هم بود؟
– من آنموقع به این فکر میکردم که فیلمى در مورد انسانهاى اطرافم بسازم. توی بازنویسیِ آخر فیلمنامه، به این فکر کردم که اگر کُدى در فیلمنامه میگذارم، در درجه اول درست گذاشته شود و کُدى باشد که اگر کسى در کشور دیگرى فیلم را میبیند و با فرهنگ ایرانى آشنا نیست، بتواند آن را درک کند. ما فیلمهاى خیلی خوب و موفقى داریم که در داخل ایران موفقیتهاى زیادى به دست میآورند ولى چون کُدهایى که گذاشتهاند، صرفا برای مخاطب ایرانی قابل درک است و برای مخاطبان خارجی اساسا باز نمیشود، توی پخش جهانی موفقیتهای داخل را به دست نمیآورند. فیلمهای موفق ما که هم در داخل و هم در خارج از ایران موفق بودهاند، منطقا این مشکل را ندارند.
۱۰–آیا با یک دکوپاژ کاملا مشخص سر صحنه میرى یا اجازه میدى که میزانسنها در هنگام فیلمبردارى شکل بگیرند؟
-من همیشه با دکوپاژ صددرصد مشخص سر صحنه میرم. معمولا قبل از فیلمبردارى از صحنهها عکاسى میکنم و آن را عیناً سر ضبط پیاده میکنم. پلان هوایى هم همیشه دارم. توی روتوش متاسفانه به خاطر شرایط تولید، دو تا از سکانسها را نتوانستم متناسب با دکوپاژ کارگردانی کنم.
۱۱–نتیجه فیلمت، چه قدر به ایدهآل ذهنیت نزدیک بود؟ منظور آن ایدهآلى است که در هنگام نوشتن فیلمنامه تصور میکردی.
– فیلم به لحاظ حسى همانى شد که میخواستم. ولى به لحاظ اجرا به دلیل کمبود بودجه و شرایطى که داشتیم، نتوانستم بعضى از پلانهاى دلخواهم را بگیرم. البته سعى کردم که هیچ کدام از آنها در خروجى کار دیده نشود، اما من به عنوان کارگردان این را مىدانم که چه پلانهاى دیگرى میتوانستم بگیرم که «روتوش» تبدیل به فیلم بهترى شود. در مجموع مىتوانم بگویم که هفتاد درصد به ایدهآلم نزدیک بود. این مشکلات برای تک تک اعضای پشت صحنه و جلوی دوربین فیلم هم بود، که اخلاق حرفهای شان باعث شد یک جاهایی از ایدهآلهایشان کوتاه بیایند.
۱۲–آیا به نظرت «روتوش» در بین نامزدهاى بهترین فیلم کوتاه اسکار حضور خواهد داشت؟ چقدر احتمال میدهى که براى اولین بار اسکار بهترین فیلم کوتاه را براى ایران به دست آورى؟
– راستش دارم تمام سعیم را براى پخش فیلم میکنم. روزى دست کم شش ساعت براى پخش فیلم وقت میگذارم، بعضى روزها به هفده ساعت هم میرسد. با توجه به اینکه به شدت از لحاظ مالى تحت فشار هستم و متأسفانه کسى هم حمایت نمیکند، اما با هزینههاى شخصى و براى دیده شدن فیلم و دفاع از فیلم در جلسات پرسش و پاسخ، سعى میکنم تمام سفرهای جشنوارهای را بروم یا اگر نمیتوانم بروم، یک نماینده از فیلم در آن جشنواره حضور داشته باشد. در مورد اسکار باید بگویم که نا امید نیستم، چون اساسا آدم ناامیدی نیستم. الآن هم با جایزه پالم اسپرینگز، شانس فیلم بیشتر از قبل شده، چون جشنواره پالم اسپرینگز در اسکار فیلم کوتاه مهمتر از جشنواره ترایبکا و کراکوف است.
۱۳–به عنوان کسى که در جشنواره هاى جهانى معتبرى حضور داشتی، نگاه فیلمسازان کشورهاى دیگر نسبت به سینماى کوتاه ایران رو چطور ارزیابى میکنید؟
– ما وقتى به عنوان فیلمساز ایرانی در جشنوارههاى خارجى شرکت میکنیم، معمولا وضع خوبى داریم و خیلى ما را تحویل میگیرند. البته به کشورهاى برگزار کننده جشنوارهها هم بستگى دارد اما در جشنوارههاى آسیایى و اروپایى واقعا از اوضاع خوبى برخورداریم. مطمئناً که این مسئله به شخص عباس کیارستمى و اصغر فرهادی مربوط است که در حال حاضر آبرو و شناسنامهی سینمای ما هستند. با این حال وقتى با فیلمسازان کشورهاى دیگر صحبت میکنیم، آنها مشخصاً از یک شخص خاص نام نمیبرند و سینماى ایران به صورت کلی براى آنها سینماى جذابى است و اکثراً مىگویند که فیلمهاى ایرانى برایشان سورپرایز کننده است.
۱۴–از نظر شما دشوارىهاى تولید و ساخت فیلم کوتاه حرفهاى در ایران چیست؟
– مشکل اصلی به نظر من تهیهکننده است. تهیهکننده نه به معنى کسى که پول مىدهد، به این معنا که کاراکتر تهیهکنندگى داشته باشد. یعنى کسى که حضورش در فیلم به عنوان یک کاراکتر، باعث بهتر شدن و بیشتر دیده شدن فیلم شود. مثلا وقتى در جشنوارههاى خارجى حضور پیدا میکنید، میبینید که هر فیلمساز با تهیه کنندهاش در جشنواره حضور پیدا کرده و وقتى آنها را میبینید تازه متوجه مىشوید که چه قدر فرق است بین آنها و چیزى که ما از تهیهکننده در کشور خودمان تصور میکنیم.
مشکل دیگر اکثر ما فیلمسازان کوتاه این است که خیلى مونتاژ را جدى نمیگیریم. مونتاژ خیلى مىتواند به فیلم کمک کند. این را مىدانیم که قطعا مونتاژ معجزه نمیکند ولى مطمئناً یک مونتاژ خوب، فیلم خوب را به یک فیلم عالى تبدیل میکند. من این مشکل را حتى در فیلمهاى کوتاه خارجى هم میدیدم. فیلمسازانى موفق بودهاند که به خوبى این موضوع را درک کرده اند. البته این موضوع به مشکلات تولید مربوط نیست ولى جزو معضلات مهم فیلم کوتاه است.
۱۵–اگر بخواهید به فیلمسازان نوپاى فیلم کوتاه توصیهاى کنید که در مسیر فیلمسازى آنها کارآمد باشه، کدام بخش از این تجارب را به آنها توصیه و منتقل میکنید؟
– عجله نداشته باشید.