نقد وتحلیل فیلم کوتاه ماه قرمز ساخته میثم حسنلو، پالیزار ساخته امیرحسین رحیمزاده و چتر خاکستری ساخته محمد پوستیندوز
به قلم: عباس روزبهانی
ماه قرمز
فیلم مستند ماه قرمز به کارگردانی میثم حسنلو به موضوعی میپردازد که تا به حال به این موضوع از این رویکرد پرداخته نشده و از این نظر فیلم و تلاش فیلمساز جای تقدیر دارد اما متأسفانه فیلم در سطح باقی میماند و به لایههای درونی موضوع مورد نظر ورود نمیکند که همین مسأله منجر شده فیلم به لحاظ ساختار دچار ضعف باشد. فیلمساز صرفاً به ضبط یکسری مصاحبه بسنده کرده است که هر چند در نوع خود قابل توجه است چرا که به دغدغههای افرادی که به صورت داوطلب به کار امداد مشغول هستند، میپردازد اما فیلمساز آنقدر که لازم باشد خواسته یا ناخواسته به آن افراد نزدیک نمیشود تا ما به عنوان مخاطب با آنها آن طور که باید ارتباط برقرار کنیم. فیلم علاوه بر این مصاحبهها از یکسری تصاویر آرشیوی بهره میبرد که هرچند به خاطر خود اتفاقات موجود در آن تصاویر، تکاندهنده و متأثرکننده است اما چون در دل فیلم به خوبی جا نیفتاده، باعث شده که فیلم از حالت یکدست بودن چه در محتوا و چه در فرم برخوردار نباشد.
پالیزار
پالیزار ساخته امیرحسین رحیمزاده، یک انیمیشن دوستداشتنی و خلاقانه است. فیلمساز موضوعی را که انتخاب کرده خیلی تازه نیست اما نوع نگاه به این موضوع تازه است و همین مسأله این فیلم را جالب و دیدنی میکند. این نوع نگاه که جور دیگر باید دید از عنوان فیلم هم پیداست و نشان دهنده هوشمندی فیلمساز است که علاوه بر عنوان فیلم در خود فیلم هم آن را شاهد هستیم. این فیلم صرفاً نه به خاطر نوع نگاه بلکه به لحاظ پرداخت هم قابل توجه است. فیلم پالیزار که شخصیت اصلی آن یک مترسک داخل مزرعه است، تلویحاً اشارهای است به حال روز زندگی کنونی ما که فیلمساز بدون آنکه به دام شعارزدگی بیفتد مسألهاش را مطرح میکند و در کوتاهترین زمان ممکن آن را برای بیننده بازگو میکند. مترسکی که نه از یک تکه چوب و چند تکه لباس کهنه تهیه شده باشد بلکه یک رباط هوشمند است که از راه دور کنترل میشود. و آنچه که فیلم را شاخص میکند پایان آن است، زمانی که یکی از پرندگان کلاه مترسک را که به خاطر وزش باد به زمین افتاده، برمیدارد و برسر مترسک میگذارد و همین موضوع باعث دوستی بین آن دو میشود و مترسک که مشتی دام به او تقدیم میکند به ناگهان بدون اراده خودش به پرنده شلیک میکند و آن را میکشد.
چتر خاکستری
چتر خاکستری ساخته محمد پوستیندوز، که یک اثر اقتباسیاست، فیلمی شیرین، جذاب و خوشساخت است. فیلمساز تلاش کرده که تا جای ممکن از لحاظ بصری فیلم خود را جلو ببرد و خیلی متکی به ادبیات و اثر مورد اقتباس نباشد که در این راه هم موفق عمل کرده است هرچند که در جاهایی از فیلم شاهد صدای راوی که صدای ذهنی و درونی شخصیت اصلی فیلم است، هستیم که روی برخی از تصاویر به گوش میرسد، اما اندازه و نحوه استفاده از این شکل روایت به قدریاست که نه تنها به فیلم لطمه نزده بلکه از لحاظ ساختاری فیلم را غنی کرده است و در جای جای فیلم به صورت موتیف عمل میکند. انتخاب پلانها و میزانسنها به خوبی از سوی فیلمساز به کار برده شده که با بازی خوب بازیگر فیلم نیز همراه است. به تصویربرداری و فضاسازی خوب فیلم هم نمیتوان اشاره نکرد که باعث شده در نهایت با یک فیلم کوتاه قابل قبول اما نه خیلی ویژه روبهرو باشیم.