مؤلف کتاب نایاب «مدیریت تولید» معتقد است در عرصه فیلم کوتاه ما تلاشی برای آموزش صحیح ژانرها صورت نگرفته و در نتیجه موضوع گرایی غالب شده است که مناسب سینمای بلند یا سریال است.
بهگزارش روابطعمومی انجمن سینمای جوانان ایران، کتاب «مدیریت تولید» به تألیف محمدرضا پاسدار در سال 1392 توسط انجمن سینمای جوانان ایران به چاپ رسید و اکنون با توجه به نایاب شدن کتاب در طول سالهای طولانی و استقبال دانشجویان و هنرجویان قرار است بازنویسی و تجدید چاپ شود.
محمدرضا پاسدار در رابطه با تجدید چاپ این اثر ضمن اشاره به کافی نبودن نسخههای چاپ شده در نوبت اول، چنین بیان کرد: دانشجویان سراسر کشوراستقبال زیادی برقرار کردند ولی ارتباطشان با مرکز درست برقرار نشد در نتیجه به تعداد کافی چاپ و توزیع نشد و در نتیجه تعدادی از این کتاب کپیبرداری شده و دست به دست شده است. تصمیم گرفته شده که با یک تجدید نظر و کاملتر شدن و اضافه شدن بخشی به پیشنهاد انجمن سینمای جوانان با عنوان «مدیریت تولید در فیلم کوتاه»، بهعنوان کتاب جامع و کاملی در حوزه مدیریت تولید در تلویزیون، سینما و فیلم کوتاه تجدید چاپ شود. بازنویسی فصلها و مطالب موجود انجام گرفته و آماده است ولی افزودن فصل جدید حدود دو ماه زمان میبرد تا نگارش و مدون شود.
نویسنده سپس در پاسخ به پرسش در مورد تفاوتهای فرایند تولید با ورود تکنولوژی دیجیتال چنین گفت: در کار مدیریت تولید و به طور کلی مدیریت برنامهسازی چه مدیر تولید و چه تهیهکننده اصول پایهای وجود دارد که تغییری نمیکند فقط تکنولوژی کمک کرده که کار راحتتر انجام شود.
وی افزود: در سالهای قبل که هنوز امکانات دیجیتال و نرمافزارها وجود نداشتند مدیر تولید و تهیهکننده مجبور بودند جداولی را دستی تهیهکنند که بسیار زمانبر بود امروزه با ابزارهایی که در اختیار قرار گرفته و پیشرفتی که داشتهاند به راحتی هر نیازی که در یک صحنه دارید را مانند فیلمنامه مصور (storyboard) یا لباس بازیگران، در لحظه به شما میدهد. از همه مهمتر برخط (Online) بودن اینهاست مثلا در گذشته مدیرتولید برای افرادی که روز بعد یا دو روز بعد باید سر صحنه حاضر می شدند باید فرمهای جداگانهای تهیه میکرد. امروزه با ابزار نوین مثل همین موبایل به سادگی تمام برنامهها هماهنگ شده و اطلاع داده میشود. این امر باعث میشود که سرعت و بهرهوری کار بالا برود و مدیر تولید را کمک میکند که به شیوه خرج شدن بودجه اشراف بهتری داشته باشد. این موارد و استفاده از نرمافزارها را همواره در کلاسهای حضوری توضیح کامل میدادیم و اکنون بنا بر این شده است که در بازنویسی کتاب، قسمت استفاده از نرم افزارها را بیشتر تشریح کنم بهویژه که خوشبختانه امروزه فراگیران نیز با استفاده از ابزارهای تکنولوژی آشنایی کاملی دارند.
پاسدار در ادامه در رابطه با تمرکز راهبرد جدید انجمن سینمای جوانان ایران بر مقوله ژانر ادامه داد: یکی از مشکلاتی که کتابهای تخصصی سینما و تلویزیون دارند این است که معمولا نویسندگان در ترجمه استقبال نمیکنند به دلیل تعداد خواننده کم آنها . موضوعی که اشاره میفرمایید کتابی به زبان انگلیسی برای آن موجود است که خود من قصد ترجمه آن را داشتم ولی در برآورد تعداد مخاطب مشخص شد که فقط از طریق حمایت دولتی میشود این ترجمه انجام شود و در بخش خصوصی قابل اجرا نیست . کتاب به زبان انگلیسی در رابطه با ژانر بسیار است مثل کتاب “Style” که عنوان آن معادل انگلیسی ژانر است. بهطور کلی اشکال کمبود منبع در این حوزه به همان دلیلی که ذکر کردم وجود دارد. البته مقالات زیادی در اینباره موجود است که نه در فیلم کوتاه بلکه بهطور کلی به مقوله ژانر میپردازند؛ مثلا تفاوت ژانر در سینما و در تلویزیون. در کتاب من هم بخشی هست که به ژانر میپردازد در سرفصل تهیهکنندگی برای تلویزیون به شیوه سیستمی. در فیلم کوتاه مقوله ژانر صد در صد نیاز به کارشناسان و تحقیقات زمینهای و استفاده از منابع خارجی وجود دارد. فیلمهای کوتاهی که اکنون ساخته میشوند حول محور تعداد مشخصی از ژانرها ساخته میشوند که دلیلش هم این است که فیلم کوتاه نیاز خاصی را اقناع و راضی میکند که این نیاز طبیعتا در ژانر خاصی امکانپذیر نیست و احتیاجی ندارد که به این سمت برود.
من در کتاب دیگری که با عنوان «ساختارشناسی برنامه های تلویزیونی» در حال تهیه آن هستم، به این ژانرهای موجود در فیلم کوتاه اشاره میکنم؛ ضمن این که فیلمهای کوتاه تفاوتی با فیلمهای بلند از نظر نیازسنجی ندارند.
مؤلف «مدیریت تولید» به لزوم تنوع ژانر در فیلم کوتاه پرداخت و عنوان کرد: در فیلم کوتاه شما میخواهید در یک محدوده زمانی پیامی را منتقل کنید و تجربه نشان داده که کسانی که در این حوزه کار میکنند مجبورند در یک محدوده ژانرهای خاصی حرکت کنند و با موضوعات خاصی تا بتوانند مخاطبان را جذب کنند.
اگر بخواهیم به زبان ساده ژانر را تعریف کنیم، قواعد مشترکی بین مخاطب و برنامهساز یا فیلمساز وجود دارد که این ها زبان یکدیگر را از طریق آن قواعد تشخیص می دهند . مثلا مخاطب از روی یک سری گرامر و قواعد که در طول زمان بین او و فیلمساز تشکیل شده است مثلا تشخیص میدهد که اثر ترسناک یا کمدی یا … است. اکنون یکی از اشکالاتی که باعث شده فیلمها شبیه هم شده اند این است که باید فیلمسازان با خلاقیت و فکرهای نو قواعد را به کار بگیرند در خدمت نوگرایی چون فیلمها در جریان تکراری شدن جذابیتشان را از دست دادهاند. بهعنوان مثال طرح مسائل انسانی شبیه به هم هست ولی اگر با تعریف ژانر به آن بنگریم میتواند با استفاده از گرامری که در آن ژانر به خصوص هست، قاعده جدیدی ارائه کند که کار سادهای هم نیست چون باید به آن مسلط باشد، در شخصیتپردازی، نورپردازی، گرفتن قابهایی که مناسب آن ژانر هست، دیالوگها، لوکیشن و … که در هر ژانری با هم متفاوت است.
بنابراین شاید نیاز باشد در کلاسها به فراگیران و علاقهمندان کمک کنیم از روزمرگی خارج شوند و کارهای نو انجام دهند. مثلا در فیلمهای کوتاه هند در زمینه کودکان کار یا در کشورهای مختلف در موضوعات دیگر، کاملا میتوان تفاوت ژانر را مشاهده کرد چرا که هنرمند موضوع را با خلاقیت خودش ترکیب کرده و اثری نو و تازه خلق کرده است.
متاسفانه در عرصه فیلم کوتاه ما تلاشی برای آموزش صحیح ژانرها صورت نگرفته و در نتیجه موضوعگرایی غالب شده است که مناسب سینمای بلند یا سریال است. مثلا سریالی که بازیگری و کارگردانی ضعیفی دارد ولی چون موضوعمحور است با استقبال مواجه می شود. در فیلم کوتاه نیز چنین اتفاقی افتاده است.
محمدرضا پاسدار سخنان خود را چنین به پایان رساند: تنها نکتهای که دارم این است که اگر بخواهیم سطح فیلم و تلویزیون در کشور ما بالا برود باید آموزش آکادمیک را جدی بگیریم. نسل با استعداد و بسیار خلاقتر از بسیاری از کشورها داریم که فقط نیاز به آموزش درست و کامل دارند.