جستجو

ساختن یک فیلم کوتاه

به قلم: روبرتو مولیترنی
ترجمه: صنم نادری

مشکلات – قسمت سوم

 

  • گریم و افکتها

موقع بررسی و استخراج اطلاعات از فیلم‌نامه باید لحظاتی که به گریم و یا افکت‌های مخصوص مربوط می‌شوند را نیز بیرون بکشیم.

وسایل مربوط به گریم را می‌بایستی قبلاً یافت و آماده کرده باشیم چرا که جزء وسایل دست‌ساز محسوب می‌شوند و در سِت می‌بایستی درست عمل کنند. برای مثال گریم معمول در صحنه‌های فیلم‌برداری خون است. آن را می‌توانیم از فروشگاه‌های مخصوص خریداری کنیم یا این‌که خودمان آماده‌اش کنیم: می‌توانیم شربت افرا را با کمی رنگ قرمز مخلوط کنیم و البته باید به غلظت آن توجه داشته باشیم؛ معمولاً خون‌هایی که در خانه تهیه می‌کنیم غلظت بالایی دارند. حتی در صحنه‌هایی که بازیگر می‌بایستی اشک بریزد و توانایی انجام دادن آن‌را ندارد می‌توانیم از گریم استفاده کنیم. در این مورد راه حل ساده است: می‌توانیم نوعی رول نعنایی از داروخانه و یا لوازم آرایشی فروشی‌ها تهیه کنیم که استعمال آن باعث فعال‌سازی قوه‌های اشک می‌شوند.

افکت‌های مخصوص همچون آتش، باران، مه، انفجار، تیراندازی را می‌توان با استفاده از برنامه‌هایی که به صورت دیجیتالی وجود دارند، به دست آورد که البته حاصلی بسیار مطلوب به کار می‌دهند. برای استفاده از این برنامه‌ها باید با کارگردان و مدیر فیلم‌برداری مشورت کرد. چرا که با همفکری آن‌ها می‌توانیم بهتر تصمیم بگیریم از آن افکت‌ها کجا، در چه زاویه‌ای و به چه نوعی استفاده کنیم تا تأثیر بهتری بر روی کار بگذارند. مزیت استفاده از برنامه‌های دیجیتالی در این است که هیچ هزینه‌ای ندارند؛ البته غیر از دستمزد کسی که علم انجام دادن این کار را دارد و آن را با کامپیوتر انجام می‌دهد. با کمی سماجت و مطالعه حتی ما هم می‌توانیم از پس این کار نیز برآییم.

پیشنهادی که به شما می‌کنم این است: در استفاده از گریم و افکت‌های اضافی زیاده‌روی نکنید، چرا که با توجه به بودجه و وسایل کمی که در اختیار داریم حاصل کار کاملاً راضی‌کننده نخواهد بود. بنابراین هرچه کمتر دیده شوند، بهتر است. افکت خاص و مهم ما داستان ماست.

 

  • تجهیزات

برای قوت بخشیدن به ایده‌مان، می‌توانیم خود را با برخی لوازم مجهز کنیم که به دوربین ما این اجازه را می‌دهند تا با راحتی،  نرمی و نوعی کلاس خاص در فضا جابه‌جا شود. مطمئناً ما با در دست گرفتن یا به شانه انداختن دوربین قادر به ایجاد آن شرایط نیستیم. کمک‌های اصلی ما می‌توانند این‌ها باشند:

  • ریل
  • دالی (Camera dolly)
  • استدی کم

طبیعتاً موارد دیگری نیز وجود دارند؛ برای نمونه جیمی جیب (Jimmy Jib) که دسته‌ای آهنی است و به واسطه  سیستم وزنه‌ای حرکت می‌کند و به ما این امکان را می‌دهد تا در فضا حرکت کنیم؛ گویی دوربین فیلم‌برداری را بر گردن یک زرافه آویزان کرده باشیم. معمولاً از آن در صحنه‌های پرجمعیت استفاده می‌کنند و این امکان را فراهم می‌کند تا از بالای سر جمعیت فیلم‌برداری شود. اکثراً در کنسرت‌ها از آن استفاده می‌شود؛ اما مسلماً نمی‌توانیم چه به دلایل اقتصادی و چه به دلایل مشکلات در کار مونتاژ و وسایلی که برای بهتر انجام دادنش می‌طلبد، اجازه‌ی استفاده از آن را به خودمان بدهیم.

«ریل» همان‌طور که از اسمش نیز معلوم است، ریل ساده‌ای است که دوربین را روی آن می‌گذاریم. قبل از آن پایه‌ای بر روی آن سوار کرده‌ایم که به آن گاری می‌گویند. در مدل‌های حرفه‌ای این وسیله، قبلاً مکانی برای جاسازی دوربین برروی آن تعبیه شده است. با این وسیله می‌توانیم آرام در فضایی که قبلاً طراحی شده است جابه‌جا شویم. حرکات به واسطه فرد یا تکنسینی که گاری را به طور فیزیکی عقب و جلو جابه‌جا می‌کند به دست می‌آید.

«دالی» نوعی جرثقیل مکانیکی محسوب می‌شود که بر روی آن دوربین را سوار می‌کنیم تا فضا را اساساً به صورت عمودی فیلم بگیرد. این وسیله می‌تواند تا ارتفاع‌های خیلی زیادی بالا برود. از این سیستم برای نمونه در فیلم‌برداری‌هایی استفاده می‌شود که به ما اجازه می‌دهد تا از پنجره‌ی آپارتمانی در طبقه سوم وارد خانه‌ای شویم.

ریل و دالی را معمولاً با هم استفاده می‌کنند. در برخی ورژن‌های حرفه‌ای ریل، فضایی کوچک برای دالی نیز ترتیب داده شده است.

«استدی کم» پشتیبانی محسوب می‌شود که بر پایه یک سیستم وزنه‌ای برپاشده و اپراتوری مخصوص آن را به تن می‌کند و در فضا به دنبال مسیری که برای فیلم‌برداری طراحی شده است حرکت می‌کند. استفاده از استدی کم ساده نیست؛ به همین جهت می‌بایست از کسی که استفاده از آن را می‌داند کمک بگیریم که مسلماً درخواست دست مزد بالایی از ما خواهد کرد چراکه فقط برای انجام دادن این کار تربیت شده است. استدی کم باید در تعادل با وزن دوربین باشد و اپراتور آن باید به اندازه کافی ماهر باشد تا با حرکات خود این تعادل را برهم نزند. ورژن‌های ساده‌ای از آن نیز وجود دارند، اما دقت آن‌ها به اندازه استدی کم نیست. می‌توانیم آن را به عنوان یکی از سرمایه‌های شرکت و یا خانه‌ی فرهنگی‌مان خریداری کنیم و با کمی آرامش و دقت، کار کردن با آن را بیاموزیم.

ریل‌ها و استدی کمها را هم می‌توان راحت پیدا کرد، هم می‌توان به راحتی آن‌ها را کرایه کرد و هم می‌توان به راحتی از آن‌ها استفاده کرد. دالی شاید کمی دور از دسترس ما باشد و می‌توانیم به جای آن از چیز‌های دیگری که یا در بازار هستند و یا خودمان می‌توانیم ابداع کنیم استفاده کنیم. یکی از آ‌ن‌ها می‌تواند Droneها و یا پهبادها (Helicam) باشند؛ دستگاهی که به صورت هوایی فیلم می‌گیرد، به صورت رادیویی کنترل می‌شود و در داخل خود دوربینی دارد. در حقیقت هر فیلم‌سازی، خواب داشتن این وسیله را می‌بیند، چرا که به او اجازه‌ی حرکت در فضا در تمام ابعاد و ارتفاعات آن را می‌دهد. می‌توانیم با آن برداشت‌های هوایی را نیز به راحتی انجام دهیم. در حقیقت وسیله‌ای حساس است که می‌تواند تعادلش به راحتی  با وجود باد از دست برود یا اگر از لابه‌لای درختان و دیگر سیگنال‌های رادیویی عبور کند سیگنال ارتباطی‌اش گم شود. از سیستم GPS برخوردار است و به ما این اجازه را می‌دهد تا موقعیتش را(اگر آن را خیلی دور فرستادیم) بیابیم. همچنین به یک مانیتور به واسطه Wi-Fi وصل است و ما می‌توانیم همزمان شاهد تصاویری که می‌گیرد باشیم.

با کمی هوش و ذکاوت می‌توانیم وسیله‌های حرکتی مناسبی ابداع کنیم. برای نمونه از چرخ خرید به عنوان چرخ فیلم‌برداری استفاده کنیم. فقط کافیست از ارتعاشات آن بکاهیم. راه حل دیگر می‌تواند گاری‌هایی باشد که با دست جابه‌جا می‌شوند. می‌توانیم یا آن‌ها را خریداری کنیم و یا از کسی و یا جایی اجاره کنیم و از آن در محیط‌های کوچک یا خیابان‌هایی که در آن‌جا یا نمی‌توانیم یا به ما اجازه‌ی پهن کردن وسایل فیلم‌برداری را نمی‌دهند استفاده کنیم. در این مورد هم باید تلاش کنیم تا پایه‌ی دوربین را در ثابت‌ترین موقعیت خود قرار دهیم.

پائولو سرنتیو توضیح داده که چطور طولانی‌ترین سکانس خود را در اولین فیلمش « آدم اضافی» بدون استفاده از دالی به دست آورده است. به صحنه‌ای مربوط می شود که در آن قهرمان داستان تونی سرویللو با ماشینی همراه با تمام اعضای گروهش از راه می‌رسند، از ماشین خارج می‌شود، وارد دیسکویی می‌شود و در آن‌جا می‌نوشد، می‌رقصد و با آدم‌ها حرف می‌زند. صحنه با نزدیک شدن ماشین به دیسکو شروع می‌شود، آن را از نمای بالا فیلم گرفته‌اند. تونی و آدم‌هایش از ماشین پیاده می‌شوند، در این حین دوربین آرام‌آرام پایین می‌آید و با حرکتی مارپیچی روبهروی او و در قد و قامت او می‌ایستد. از بالای سرها رد می‌شود و آدم‌ها را که وارد دیسکو می‌شوند دنبال می‌کند. از این‌جا به بعد به سرویللو می‌چسبد. اگر تصور می‌کنیم که از اینجا به بعد را با استدی کم فیلم گرفته‌اند پس درمورد قسمت اول باید به این فکر کنیم که چطور بدون استفاده از دالی توانسته آن تصاویر را به دست بیاورد. خود او پاسخ ما را می‌دهد: لیفتراکی با تخته‌ای پهن از کارخانه‌ای کرایه کرده‌اند تا بتواند اپراتور استدی کم را روی آن سوار کند و زمانی که تونینو و آدم‌هایش وارد دیسکو می‌شوند او از دستگاه پیاده شده در یک ارتفاع معمول تونینو را دنبال می‌کند.

ریل، دالی و استدی کمها را متأسفانه می‌توان فقط از فروشگاه‌هایی که مربوط به وسایل سینمایی می‌شوند کرایه کرد. بنابراین برای تهیه آن‌ها باید به نزدیک‌ترین محل برویم و بفهمیم چطور و تحت چه شرایط و برای چه مدت می‌توانیم از آن‌ها استفاده کنیم.

تجسم یک باور کهن
موفقیت فیلم کوتاه «آخرین شیهه‌ی ...
در روزهای پایانی اسفند نهمین هفت...
گستره وحشت
حسن خمسه سرپرست انجمن سینمای جوا...
پایان فیلمبرداری فیلم کوتاه «مهم...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *