دومین نشست تخصصی از نشستهای ۳۵-۲۰ جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران با عنوان «رئالیسم در هنر» با حضور عطاالله کوپال، استاد دانشگاه و مدرس در اولین روز این جشنواره، برگزار شد.
به گزارش ستاد خبری سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، در این نشست احمد الستی، دبیر علمی این جشنواره به ارائه توضیحاتی در مورد عنوان این جلسه و معرفی عطاالله کوپال پرداخت و گفت: نزدیک ۵۰ سال است که کوپال را میشناسم؛ او دانشیار دانشکده زبان و ادبیات دانشگاه آزاد کرج است و همچنین مدرس تئاتر دانشگاه تهران بوده و به تدریس هنر و ادبیات دراماتیک میپردازد. یکی از کارهای مهمی که او تاکنون انجام داده این است که بیش از ۵۰ نمایشنامه را به چاپ رسانده و چاپ این تعداد نمایشنامه در ایران بیسابقه است.
سپس عطاالله کوپال مدرس دانشگاه در شروع این نشست گفت: رئالیسم در هنر زاده نیمه قرن ۱۹ در اروپاست. خاستگاه رئالیسم مربوط به دو مکتب پیش از خود است. اگر هر مکتبی را نفی مکتبهای پیش از خود بدانیم، رئالیسم در ادبیات مکتب تئوکلاسیک و در هنرهای تجسمی و معماری نیز همین مکتب ظهور کرده بود. درست است که مکتب کلاسیک در ادبیات زاده قرن ۱۷ و در هنرهای تجسمی زاده قرن ۱۸ است. در قرن ۱۷ که به لحاظ فلسفی عصر خرد نام دارد، به نام رنه دکارت، فیلسوف عقلگرای فرانسوی است، ادبیات و بهویژه ادبیات نمایشی و تراژدینویسی تحت تاثیر فلسفه دکارت با ایدئولوژیهای عقلی نامیده شد. اما حدود ۱۰۰ سال، بازگشت به مکتب کلاسیک طول کشید، البته اگر کلاسیک را مکتبی برخاسته از هنر و تمدن روم باستان بدانیم. این بازگشت به مکتب کلاسیک در هنرهای تجسمی و معماری در قرن ۱۸ صورت گرفت.
کوپال ادامه داد: نگرش نئوکلاسیکها چه در ادبیات و چه در هنرهای تجسمی عبارت از اسطوره و تاریخ باستان بود. به عنوان نقطهای برای نفی این شیوه رمانتیکها از حدود اواخر قرن ۱۸ سر برآوردند و این عقلگرایی و قواعد مشخصی که بر ادبیات نئوکلاسیکها وجود داشت نفی کرد. رمانتیکها به احساس توجه ویژه داشتند و بالاخص در ادبیات به عشق اهمیت خاص میدادند. رمانتیسیسم آخرین مکتبی است که همزمان در معماری، ادبیات و هنرهای تجسمی به صورت یکپارچه در تمام شئون ادبی و فرهنگی پدید آمد.
او با بیان اینکه رئالیستها معتقد بودند که پیش فرضهای خرد و احساس و احساس عاشقانه برای تولید اثر هنری و در ادبیات باید حذف شود، توضیح داد: هنرمند نباید با عینک احساس به امور بنگرد. هنرمند باید هر انچه که هست را عینا بازآفرینی کند و به تصویر بکشد. با این حال نباید تصور کنیم نگریستن به عین حقیقت به همان که هست تعریف کاملی از مکتب رئالیسم است. باید در نظر داشته باشیم که رئالیسم وجه طبقاتی داشت و وابسته به نگرشهایی بود که در اروپا بعد از انقلاب صنعتی(در قرن ۱۸) پدید آمد. نوع جدید از استثمار را در طبقات جامعه رقم زد که نمونه آن را در رمان بینوایان ویکتور هوگو مشاهده میکنیم. اما ویکتور هوگو و سایر رمانتیکها ذرهبین را روی این طبقه نگذاشتند.
او تأکید کرد: رئالیستها ذرهبین را روی مسئله طبقات مردم فقیر نهادند. شاید بتوان «صدقه گدا به گدا» اثر گوستاو کوربه، نقاش و رئالیست فرانسوی آغاز رئالیست در نقاشی دانست. اگرچه بخشی از حقیقت را نشان میدهد اما حقیقتی است که در یک کاخ نمیگذرد. همین نگاه را میتوان در ادبیات رئالیستی قرن ۱۹ دنبال کنیم. این در حالی است که امروز در رئالیسم دیگر بحث طبقاتی مطرح نیست و برخلاف رئالیستهای قرن نوزدهمی امری فلسفی است.
این مدرس دانشگاه با اشاره به موضوع رئالیسم در ادبیات عنوان کرد: در نیمه قرن نوزدهم رئالیسم هم در ادبیات ظهور کرد و هم در ادبیات نمایشی و هم در تئاتر. شیوههای کهن در نویسندگی شیوه های منسوخ تلقی شد و شگردهای جدید وارد امر آفرینش قصه و داستان روایی شد. اگر نویسنده نئورئالیست یک تراژدی خلق میکرد برای نشان دادن آن قهرمان هیچ نوع اطلاعات زندگی نامهای در اختیار مخاطب قرار نمیداد چون ضرورتی نداشت. یکی از کارهایی که رئالیسمها برای تولید اثر رئالیستی انجام میداند عبارت است از وابسته کردن شخصی در داستان به زندگینامهاش. نکته دیگر که چه در رمان و چه در هنرهای تجسمی مطرح بود این بود که شخصیت در طول روایت داستان دچار تحول میشد و این تحول تابع تصمیمی بود که خود او در واکنش به شرایط محیط میگرفت. دیگر شخصیت با سرنوشت از پیش نوشته شده روی صحنه نمیآمد. شخصیت سرنوشت خودش را میساخت. کار دیگر که رئالیستها انجام میدادند، این بود که همه حوادث و تحولات درون درام و رمان را وابسته به یک زنجیره علت و معلولی می دانستند.
کوپال خاطرنشان کرد: در اجرای نمایشهای تئاتری رفتارها و میزانسنهایی پدید آمد که بسیار بدیع بود. مردها روی صحنه سیگار میکشیدند و زنها بافتنی میبافتند و این باعث میشد که آن شخصیت باورپذیرتر باشد. آنچه کمک کرد تئاتر به سمت واقعگرایی برود ملودرام بود که اوج آن نیمه قرن نوزدهم بود. اینها شیوههای اجرایی شگردهای پیش پا افتادهای بود و تئاتر، نماینده بالندهای داشت و آن نویسندهای نروژی بود به نام هنریک ایبسن.
او همچنین در جمعبندی گفته های خود اضافه کرد: به عنوان فردی که دارای سلیقه هستم معتقدم اول باید کوشش کنیم داستانی حقیقی بسازیم. همانطور که بازآفرینی خلاقانه ایبسن از یک ماجرای ساده باعث شد که «خانه عروسک» اثری قابل توجه باشد.
این نشست در پایان به پرسش و پاسخ فیلمسازان و علاقمندان حاضر در جلسه گذشت.
سی و پنجمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران تا ۲۲ آبان ماه در پردیس ملت ادامه دارد.