جستجو

 

 

آبادان برای من شهر رویاهاست؛ شهر شور؛ حرارت و عشق.. شهر پالایشگاه و ته لنجیا و امیری..شهر عشاق پاکباز و از همه مهم‌تر شهر عشق همیشگی به سینما؛ آه سینما؛ آه سینما رکس..

وقتی اولین بار به آبادان رفتم متوجه شدم ریتم این شهر با همه جا فرق داره..حتی شیوه ی رفاقت‌هاشون هم توفیر داره..انگار وارد شهری شدم که همه مردم زندگی رو فیلم می‌بینن؛ انگار وارد یک فیلم شدی که همه ژانری توشه.. فیلمی باریتم مناسب؛ بازی‌های روان و رفاقت‌های ابدی که پایان فیلم اصلا مهم نیست خوشه یا تلخ مهم اینه مردم وجودشون رو برای بازی توش گذاشتن…از بازی کنار کشتی‌های انگلیسی تا بازی جنگی تا منطقه آزاد شدن..
توی تیزر ساخته شده، مرد اول سینمای آبادان با اون فیلم‌های فوق‌العاده ش حرف اول رو می‌زنه؛ انگار همه‌ی آبادانی‌ها یک امیروی درون دارن که باهاش همیشه زندگی می‌کنن..
امیرویی با شلوار لی و عینک ریبن که با ساز کوبه‌ای پرده‌های سینما رو به رقص در می‌آره و نوجوان‌ها رو به عمق فیلم‌ها می‌بره..فیلم‌هایی از جنس بچه‌های آبادانی
کنار اروند سینمای روبازی هست که تیزر اونجا بسته میشه
جایی که مردم باهاش خاطره دارن و همچنان خاطره میسازن
این تیزر رو باهمه‌ی وجودم برای مردم آبادان و امیرنادری ساختم.

تجسم یک باور کهن
موفقیت فیلم کوتاه «آخرین شیهه‌ی ...
در روزهای پایانی اسفند نهمین هفت...
گستره وحشت
حسن خمسه سرپرست انجمن سینمای جوا...
پایان فیلمبرداری فیلم کوتاه «مهم...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *