جستجو

همزمان با بیست و یکم شهریور (روز ملی سینما) دو فیلم مستند «خاطرات نگاتیو» به کارگردانی فرهاد ورهرام و «…و آسمان آبی» ساخته غزاله سلطانی، با موضوع تعطیلی لابراتوآرهای فیلمسازی در ایران و زندگی عزت‌الله انتظامی، در سالن «سینماحقیقت» مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی به نمایش درآمد و سپس جلسه نقد و بررسی این آثار با حضور کارگردانان این دو مستند، نیما عباس‌پور (منتقد میهمان) و ناصر صفاریان (مجری- کارشناس) برگزار شد.
به گزارش روابط عمومی مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، غزاله سلطانی در پاسخ به سوال صفاریان پیرامون ضرورت تغییر در این فیلم پس از تماشای دوباره‌ی آن در سالن اظهار داشت: «وقتی مجدداً فیلم را در سالن می‌دیدم، به تغییراتی فکر می‌کردم. البته در زمان ساخت فیلم در سال ۸۷ قصد داشتم تغییراتی در فیلم ایجاد کنم و همان موقع هم نکته‌هایی را دوست نداشتم، اما امروز حس خوبی برای نمایش مجدد این فیلم پس از سال‌ها داشتم و برای آن حال و هوا دلتنگ شدم.»
فرهاد ورهرام هم در مورد دلایل انتخاب سوژه تعطیلی لابراتوآرهای فیلمسازی در ایران، ضمن بیان خاطره‌ای از نحوه آشنایی با لابراتوار فیلمساز گفت: «ما نسل آنالوگ هستیم. در دوره‌ای که شروع کردیم چیزی به عنوان دیجیتال وجود نداشت. پس از دانشگاه، از سال ۵۳، به عنوان فیلمبردار مستقل شروع به کار کردم. به عنوان دستیار با نادر افشارنادری در «گلاب» همکاری داشتم که دیدم او با لابراتوار فیلمساز کار می‌کند. او تحصیلات دانشگاهی نداشت اما در کنار او و با آشنایی با کسانی که در فیلسماز فعالیت داشتند، بیش از سال‌های دانشکده آموختم. کم‌کم به عنوان فیلمبردار و کارگردان مستقل کار کردم و این چنین بود که لابراتوار فیلسماز تبدیل به پاتوق ما شد.»
او ادامه داد: «حتی بعد از این که لابراتوارها دیگر از رونق افتاده بودند هم به آنها سر می‌زدم تا اینکه پارسال گفتند داریم لابراتوار را تعطیل می‌کنیم! با فخرالدین سیدی، (تهیه‌کننده مستند) صحبت کردم و با همکاری مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، خیلی زود امکاناتی در اختیار ما گذاشتند و ساخت فیلم را شروع کردیم. فیلم«خاطرات نگاتیو» حاصل ارتباط من از سال ۴۹ تا امروز با استودیو فیلسماز می‌شود که حالا دیگر تعطیل شده است.»
ورهرام در پاسخ به سوال صفاریان در مورد تفاوت ریتم و مسیر فیلم در یک سوم ابتدایی و عدم استفاده از آرشیو در ساخت فیلم گفت: «این فیلم برای ثبت یک ماجرا ساخته شده و اصلا فیلمی برای جشنواره و جایزه و… نیست و این ثبت مهم‌تر بوده است. در مورد منابع آرشیوی هم باید بگویم بیش از این که در فیلم می‌بینیم، چیزی موجود نبوده است!»
نیما عباس‌پور منتقد مهمان هم گفت: «ابتدای فیلم «خاطرات نگاتیو» اشاره تاریخ به تاریخ است، اما زمانی که به زمان فعلی و گذشته نزدیک می‌رسیم ضرورت فیلم ایجاب می‌کند که از تصاویر آرشیوی کمتر استفاده کنیم. در این مورد خیلی نباید حساسیت به خرج داد، زیرا فیلم از حیث ثبت روزگار ما اثر با ارزشی در سینمای مستند است. مهم این است که این واقعه ثبت شود و سندیتی که از یک مقطع مهم دارد، بماند. هر فیلم مستندی لزوماً نباید دارای لحظات ارزشمند سینمایی باشد و گاهی چیزی که ثبت می‌شود، با ارزش‌تر است. سینمای ما و نسل‌های بعدی می‌توانند به این فیلم مراجعه کنند.»
غزاله سلطانی کارگردان مستند- پرتره عزت‌الله انتظامی هم در پاسخ به سوال صفاریان در مورد سنگینی مدل تدوین و نوع موسیقی این اثر بیان کرد: «صحنه گفت‌وگوی مستانه مهاجر، پژمان بازغی و کامبیز دیرباز شاید ناهمگونی‌هایی داشته باشد، ولی مستانه مهاجر به عنوان تدوین‌گر، مدلی برای تدوین دارد. نمی‌دانم اگر فرد دیگری بود چه شکلی می‌شد. موسیقی هم کمی برای این شکل مستند سنگینی می‌کند. البته نگاهی که به موسیقی داشتم این شکلی نبود، اما شرایط به این سمت رفت. این فیلم کار اول من بود و موسیقی را به این شکل نمی‌دیدم و به خصوص با ترانه انتهای فیلم خیلی همراه نبودم؛ هر چند که آدم را احساساتی می‌کند و خیلی‌ها با آن گریه می‌کنند.»
نیما عباس‌پور هم اظهار کرد: «مستند پرتره خوب ساختن خیلی سخت است، زیرا باید به آن شخصیت خیلی نزدیک شد و شناخت خوبی از آن داشت و سعی کرد شناخت از شخصیت را در فیلم منتقل کرد. اگر فرد هنرمند باشد، هنر را نیز باید به مخاطب منتقل کنیم؛ اما در ایران به راحتی از این گونه مستندها ساخته می‌شود! مستندهایی که فقط با تعدادی مصاحبه ساخته می‌شوند! هفتاد درصد مستندها این شکلی شده و نتیجه تحقیق فیلمساز از شخصیت است. در فیلم «…و آسمان آبی» تدوین تلویزیونی آزار‌دهنده است و آخر فیلم نیز شاهد موسیقی سنگینی هستیم، اما چیزی که من در این اثر دوست داشتم تصمیمی بود که طی آن فیلمساز تلاش می‌کرد یک فیلم متفاوت بسازد و از فیلم‌های کلیشه‌ای مستند پرتره دور شود. البته این ایده خیلی جواب نداده اما تلاش فیلمساز قابل تقدیر است.»
صفاریان با اشاره به این که این مستند از معدود فیلم‌هایی است که اکران عمومی شده، از سلطانی پرسید: آیا نوع تدوین و موسیقی فیلم و سلیقه مخاطبی که قرار است برود بلیت بخرد و فیلم را ببیند؛ از ابتدا بر اکران این فیلم دلالت داشته است؟» وی در پاسخ گفت: «خیر؛ پس از ساخت و تدوین فیلم بود که آقای قلی‌پور تهیه‌کننده فیلم گفتند که حالا همه‌چیز تمام شد، می‌توانیم فکری هم برای شرایط اکران آن کنیم!»
عباس‌پور در ادامه این نشست گفت: «فیلم «خاطرات نگاتیو» را دوست داشتم، زیرا نگاه فیلمساز در مورد تعطیلی لابراتوارها به سمت نوستالژی نمی‌رود و سعی دارد حقیقت موضوع را نشان دهد. در دنیا تعطیلی وجود ندارد، اما تغییر وجود دارد.»
او ادامه داد: «همه‌چیز از ۶۰ سال پیش تا الان تغییر کرده است. لابراتوار و صنعت فیلمسازی ما نیز همسو با دنیا پیش نرفته، به خاطر همین با شرایطی مواجه شدیم که همه دارند فیلم می‌سازند. زمانی تنها فیلم مستند و کوتاه زیاد ساخته می‌شد، اما الان فیلم سینمایی هم زیاد ساخته می‌شود. شاید در ابتدا خوب به نظر برسد، ولی وقتی محصول نهایی را می‌بینیم، متوجه می‌شویم چه نتایج بدی به بار آمده است.»
این منتقد نگاه فیلمساز در مستند «خاطرات نگاتیو» را درست دانست و افزود: «این نگاه را دوست داشتم که غمخوارانه نیست و طبیعی و درست به ماجرا نگاه می‌کند. آدم‌ها سال‌ها با آن ماشین‌ها کار کردند و به قطعات دلبستگی دارند، اما فیلم این نگاه را ندارد.»
عباس پور در پایان، درباره‌ی مستند «…و آسمان آبی» هم بیان کرد: «شاید بهتر بود در این مستند برای درگیر شدن بهتر بیننده، شاهد رابطه فیلمساز و سوژه بودیم. چیزی مانند مستندهای «فی فی از خوشحالی زوزه می‌کشد» یا «من فقط شاعرم، جناب، سروان!» ساخته ناصر صفاریان. به نظرم این می‌توانست به فیلم کمک کند.»

تجسم یک باور کهن
موفقیت فیلم کوتاه «آخرین شیهه‌ی ...
در روزهای پایانی اسفند نهمین هفت...
گستره وحشت
حسن خمسه سرپرست انجمن سینمای جوا...
پایان فیلمبرداری فیلم کوتاه «مهم...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *