یادداشتی از سارا آقابابایان
عنوان: اینسو واقعیت، آنسو خیال
گردآورنده: محمد قاسمزاده
ناشر: کتاب آبان با همکاری انتشارات انجمن سینمای جوانان ایران
اقتباس ادبی یا بازآفرینی اثری ملهم از حیطه ادبیات به حیطه تصویر در سینما تاریخی به قدمت خود سینما دارد. ازآن هنگام که ژرژ ملیس اولین فیلمهای داستانگوی تاریخ سینما را با گرته برداری از آثار ژول ورن میساخت، تا به امروز که اقتباس تبدیل به یک نگره تفصیلی آکادمیک گشته و از جشنواره های اختصاصی برخوردار شده، اهمیتش متناسب با رشد سالیانه تعداد فیلمهای اقتباس شده، فزونی یافته است.
اقتباس امریست سهل و ممتنع، ازین رو که یک فرآورده ادبی در حکم دستمایه اولیه پیش روی فیلمساز قرار میگیرد، به نحوی که گویی نیمی از مسیر خلق یک فیلم طی شده باشد. اما از سوی دیگر چالش بزرگتری در ادامه مسیر نهفته است جایی که با خرج خلاقیتی مضاعف میبایست بر محدودیتهای اعمالی از سوی ایده نهشته شده از مدیوم ادبیات، آن را ازآنِ خود کرده و به صورت یک محصول تصویری به پیش برد. ناگفته پیداست که اگر مقصد نهاییِ این انتقال یک فیلم کوتاه باشد این چالش تا چه میزان حادتر است چرا که با محدودیتهای سفت و سختتری برای واگذاری ایدههای داستانی حول کاراکترهای متعدد و خُرده قصههای فرعی، به تنگنای زمانی یک فیلم کوتاه مواجه خواهیم شد.
کتاب «اینسو واقعیت، آنسو خیال» مجموعه پنجاه داستان کوتاه است که به صورت کرونولوژیک، آثار چند نسل نویسندگان ایرانی، از احمد محمود (متولد 1310) و جمال میرصادقی (متولد 1312) تا محمدرضا زمانی (متولد 1362) را در برگرفته تا بعنوان یک منبع پیشنهادی الهام بخش مورد اقتباس قرارگیرند. نیکبختانه از آنجا که مخاطبِ هدف این مجموعه به طور مشخص فیلمسازان عرصه فیلم کوتاه قرارگرفته، اغلب داستانهای گزینش شده دراین مجموعه نیز از مزیت ایجاز بهره مندند، ازآن جمله به داستانهایی میتوان اشاره کرد که در بازه زمانی چندساعت تا چندروز میگذرند چون داستانهای شب آخر کنسرت(انسیه ملکان)، پاپوش (مجید قیصری) پرانتز باز ،خنده،پرانتز بسته (شیوا ارسطویی) و برنجزار بارانی(نیلوفر نیاوانی) که طی چند ساعت و داستانهای دریاها دورند(رضا زنگی آبادی) و روز متفاوت (محمدکشاورز) که طی یک روز از زندگی شخصیتهایشان را حکایت میکنند. حتی در داستان بارانهای سبز (رضا جولایی) اگرچه قصه در ده روز میگذرد ولی واجد اختصار لازم در روایت یک فیلم کوتاه میباشد. در این میان همچنین مصالح دراماتیک موثر موجود در داستانهایی چون زمستان همه فصلها(محمود بدیعی)، زمزم (رضا امیرخانی) ومرغدانی(محمد محمد علی) همچنین پایانهای شوکه کننده درداستانهای تاج (سپیده شاملو) و اندوه اسماعیل (علی اردلانی) و ایده های برانگیزاننده داستانهای مسابقه(فرزانه کرم پور) و تپه های سبز( فرخنده آقایی) همچنین انتزاع سینمایی داستان ساده، مضحک، محتمل (یعقوب یادعلی) برای تبدیل شدن به یک فیلمنامه موفق با دشواری خاصی روبرو نخواهند بود.
پرواضح است که امتیاز دیگر این مجموعه داستان همچون هر اثر ایرانی دیگری آمیختگیشان با شناسههای ریشه دار درزیست بوم جغرافیای خاستگاه و بازتاب مناسبات و آداب و سنن خطههای گوناگون ایران است. گسترهای که در مجموعه حاضر از شمال کشور، از جمله در داستان بیفصل و نادرخت (بیژن نجدی) تا جنوب کشور، درداستانهای در تاریکی (احمد محمود) و ضیافت کوسه ها (جواد مجابی) گسترده است، و در مواردی چون داستان کودکان ابری (محمد شریفی نعمت آباد) و تولد (اسماعیل فصیح) جلوه های بصری و قابلیت نمایشی برجستهای در خود دارند. بعلاوه رگههای انضمامی از وقایع ملتهب و تحولات پرشمار تاریخ معاصر نیز در این مجموعه نمایانگر است، از جمله مضامین مرتبط با جنبشهای اعتراضی و سیاسی در داستان قهرمان کوچک (اصغر الهی) به همراه جنگ تحمیلی و عواقب آن که در داستانهای مونس مادر اسفندیار (امیرحسین چهلتن)، ضریح چشمهای تو (سید مهدی شجاعی)، من قاتل پسرتان هستم (احمد دهقان) و لالایی لیلی (حسن بنی عامری) به چشم میخورد.
ویژگی مناقشه برانگیز این مجموعه تنوع سبک داستانگویی در داستانهای گردآوری شده است، به وجهی که علاوه برموارد داستانهای متعددی که حاوی روایت خطی در فضای رئالیستی می باشند، از گرایشهای پساکلاسیک ادبی چون رئالیسم جادویی مثل داستان گلهای مگنولیا (منیرو روانی پور) وسوررئالیسم مانند حفره مشترک (محمدرضا زمانی) نیز دراین مجموعه گنجانده شده که گزینش این طیف متنوع به قیمت نادیده انگاشته شدن معیار اقتباس پذیری در برخی موارد تمام شده است. به ویژه با لحاظ کردن این نکته که مخاطب عمده این کتاب به احتمال زیاد فیلمسازان جوانِ در ابتدای راه و درپی تجربه اندوزی با لجستیک اندک (بودجه و امکانات) هستند که بالتبع برای آزمون و خطا در وادی سینما می بایست از روایتهای خطی و کلاسیک طبع آزمایی کرده و لاجرم قصههای باصطلاح مدرن نقطه شروع مخاطره آمیزی برایشان به شمار میآید. از جمله داستان زیبا و دلاویز اتوبوس شمیران (گلی ترقی) که به رغم ظرائف ادبی به دلیل حجم رفت و برگشت های زمانی برای به تصویر کشیده شدن به زبان سینما تبحر و پختگی فراتر از یک فیلم کوتاه نیمه حرفه ای میطلبد و یا مینیمالیسم افراطی داستانک بچه گربه زیر ماشین (پرویز دوایی)، شیوه های روایی ادبی محض چون مکالمه مستقیم نویسنده با شخصیتِ درون داستان در غریبه و اقاقیا (علی اکبر شیرزادی) و قالب اپیزودیک داستان سوچ (غزاله علیزاده)، فقدان کنش پایانی در داستان چاه (ناصر تقوایی) و سیطره فضای موهوم میان خیال و واقعیت در داستان افسانه بچه های زیتون (قاسم کشکولی) به منزله عامل بازدارنده برای اقتباس سینمایی از هریک محسوب می شود.
ضرورت رفع چنین موانعی، ناگزیر در اغلب اوقات رویکرد اقتباس را از شکل وفادارانه و نعل به نعل به برداشت آزاد سوق میدهد. به این معنا که در فرآیندی شیوه مند، ایده محرک و سوژه و سیر رویدادها از داستان اخذ شده و گسترش پیرنگ و روایت نمایشی بر اساس محظورات بیان تصویری سازماندهی گردد. امری که در اغلب اوقات مترادف با پیرایش قصه از راه حذف و تحدید خرده پیرنگها و شخصیتها و یا یککاسه کردنشان، و حتی در مواردی دگرگونی توالی دادهها و جابجا کردن وقایع برای نیل به ساختار روایی سزاوار یک روایت خطی کلاسیک میباشد. در این حوزه به طور نمونه میتوان از داستان صندلی روی بالکن (محمد قاسم زاده) یاد کرد که به رغم جذابیتهای ارزنده اش، برای اقتباس در فیلمی کوتاه، مستلزم تمام مراحل ویرایش و پیرایش فوق الاشاره است. مشابه چنین تمهیداتی در اقتباس داستان ویلاهای روبروی دریاچه (سیامک گلشیری) و شب گرگ یا این جاده لعنتی کی تمام میشود (جواد عاطفه) به ترتیب در فیلم روبروی دریاچه و جاده مسدود است (موجود در دیسک الحاقی کتاب) رخ داده، در حالیکه در ابتدا ممکن است داستان اول به دلیل تلازم گفتگوهای ذهنی اول شخص با خودش و دومی به سبب مشکلات ممیزی، غیر قابل اقتباس تلقی شوند، اما در فیلمهای کوتاه ساخته شده بر اساسشان اولی با ترفند تغییر نقطه دید و حذف تمام نریشن ها و دیالوگهای ناکارآمد و دومی با حفظ ایده اصلی و فشرده سازی رخدادها و تغییر پایانبندی، به پرداخت آثاری خوش ساخت نائل شدهاند.
با تمام این اوصاف در اهمیت این کتاب همین بس که خواننده عامتر را با مطالعه این کشکول داستانهای کوتاه با عقبه مقوله داستان در ادبیات این سرزمین آشنا نموده و مخاطبِ درپی فیلمسازی را فارغ از توفیق در یافتن خوراک اقتباس در این مجموعه، از جنبه توان تخیل ورزی ارتقاء میدهد تا طبق جهان بینی و ذائقه اش به سمت لحن و فضای درخور هدایت شده وسیر مطالعاتی فزونتری را پی بگیرد، آنچه که تحققش را میتوان در جلدهای آتی همین مجموعه بهواسطه گزینشی بهینهتر از دایره وسیعتری از داستاننویسانی چون ناصر زراعتی، شهریار مندنیپور، حسین سناپور، حسین مرتضاییان آبکنار، عباس معروفی و… جستجو کرد.