جستجو
نگاهی به فیلم کوتاه «در پناه خاک»

فیلم کوتاه «درپناه خاک» ساخته «حسن انگشتری خاتمی» داستان پیرمردی را روایت می‌کند که در بحبوحه جنگ تحمیلی به سبب بمباران شهرهای ایران توسط رزیم بعث عراق، شب‌ها را در چاله‌ای میان حیاط خانه‌اش می‌خوابد.

نویسنده : وحید شیخی یگانه

در نگاهی به این فیلم کوتاه  چند ویژگی در روایت نمود خاصی دارند. ابتدا روایت تدریجی و اطلاعات قطره‌ای در فیلم است که موضوع و داستان اولیه یعنی مسئله‌ای که شخصیت اول داستان با آن مواجه است را برای ما بازگو می‌کند. اما این روایت تدریجی نه با دامنه دیالوگ بلکه با اساسی‌ترین ابزار فیلمساز یعنی تصویر، داستان شکل خود را می‌یابد و مسئله برای مخاطب عیان می‌شود.

نگاه تیزبینانه کارگردان استفاده از قاب‌های ساه در فیلم است. کارگردان رویکرد خود نسبت به روایت را در همان قاب ابتدایی برای مخاطب مشخص می‌کند. قابی بسته از نیم‌تنه درختی که رادیویی در کنار آن است و با وارد شدن دستی بداخل کادر که همزمان شخصی را برای کمک کردن صدا می‌زند، بلافاصله اولین سوال را در ذهن بیننده ایجاد می‌کند. این مرد کیست؟! و چرا ناله‌کنان از شخصی به نام محسن یاری می‌طلبد؟! این تصویر قاب بسته و یاری جستن فردی ناپیدا در ادامه بسط می‌یابد و ما با شخصیت پیرمرد و پسر و البته دوس پسر آشنا می‌شویم.

در واقع روایت از مدتی پیش آغاز شده است. دگرگونی در زندگی پیرمرد و پسرش با احتمالبمباران شهرهای ایران، پیش از این ایجاد شده و ما در میانه داستان به آنها می‌پیوندیم و به تدریج با مسئله پیرمرد و پسرش که همان ترس پیرمرد از بمباران شبانه و مدفون شدن در زیر آوار است آشنا می‌شویم.

فیلمساز با رویکردی مناسب با اولین قاب خود و ایجاد سوال برای مخاطب نیروی محرکه فیلم را روشن می‌کند. با میز صبحانه و قاب سه نفره مسئله را برای مخاطب روشن‌تر می‌سازد و در میانه‌های فیلم با نشان دادن باغچه و قبری که در میان آن کنده شده است به سوال ابتدایی مخاطب پاسخ می‌دهد. اما به شکلی کنایی این پاسخ را بسط می‌دهد و در پایان فیلم به بهترین شکل ممکن از ان استفاده می‌کند.

در پایان فیلم به همان قاب ابتدایی فیلم برمی‌گردیم اما دیگر دستی وارد کادر نمی‌شود و صدایی برای یاری طلبیدن شنیده نمی‌شود.

پیرمرد چاله‌را میان باغچه برای محافظت از خود حفر کرده است که شکل یک قبر را دارد. گویی فیلمساز با این نگاه سرنوشت محتوم پیرمرد را یادآور می‌شود و قبل از وقوع واقعه به ما می‌گوید که گریزی از مرگ نیست.

مسئله دیگر در این فیلم تکرار است. تکرار قاب‌ها همان تکرار زندگی روزمره پیرمرد و دو پسر جوان است. یک دور تسلسل که با پیشنهاد محسن مبنی بر پایان بمباران از پیرمرد می‌خواهد که به خوابیدن در قبر خاتمه بدهد و البته قاب پایانی فیلم که همان قاب ابتدایی است که پیش از این ما دوبار این قاب را دیده‌ایم و دیگر می‌دانیم که ماجرا چیست و دستی که از قبر بیرون می‌آید از آن کیست و چرا طلب کمک می‌کند. ولی در پلان آخر دیگر دست پیرمرد به سبب یاری طلبیدن از محسن وارد کادر نمی‌شود. رادیویی کنار تنه درخت نیست. اما صدایی بیرون از قاب شنیده می‌شود، با این مضمون که «این ویرانه ها ، نتیجه جنایت جنایتکاران تاریخ بشری است که ملت اسلامی ایران را مورد حمله‌های کور خود قرار می‌دهند» این قاب و این صدا به نوعی خبر از مرگ پیرمرد می‌دهد؛ چرا که فیلمساز پیش از این با آبپاشی باغچه توسط محسن و بیماری کمردرد پیرمرد بستر این مرگ محتوم را فراهم نموده است.

تماشای فیلم‌های درام و فانتزی در...
حضور استاندار فارس در دفتر انجمن...
همزمان با حضور در جشنواره کن از ...
محسن جهانی سرپرست انجمن سینمای ج...
سیدوحید سیدحسینی به‌عنوان سرپرست...
تک‌نوازی در نشست فیلم کوتاه تبریز

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *