عطا مجابی، یکی از ۳ عضو هیئت انتخاب و داوری پنجاه وهشتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان« اروند» در بخش فیلمنامه است.
مجابی متولد سال ۱۳۶۱ و کارشناس ارشد ادبیات دراماتیک از دانشگاه تهران مرکزاست.او فیلمسازی را در انجمن سینمای جوانان ایران (۱۳۸۱) آموخته و عضویت در ایسفا (انجمن فیلم کوتاه ایران-خانه سینما)، تدریس در انجمن سینمای جوانان قزوین، همکاری در بیش از ۴۰ فیلم کوتاه با عنوان مشاور فیلم، مشاور کارگردان و فیلمنامهنویس، نویسندگی، تدوین و کارگردانی چند فیلم کوتاه و کسب جوایز از چند جشنواره داخلی و خارجی و همچنین تجربه دستیارکارگردانی در دو پروژه بلند سینمایی در کارنامه هنریاش دیده میشود.
مجابی در گفت وگو با ستاد خبری پنجاه و هشتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان«اروند» تجربیات و نقطهنظراتش را درمیان گذاشته که در ادامه میخوانید:
- زمینه فعالیتهای هنری خودتان را بیان کنید و بفرمایید داوری بخش فیلمنامه جشنوارههای مختلف را از چه زمانی آغاز کردید؟
فیلمسازی، فیلمنامهنویسی، تدریس در انجمن سینمای جوانان ایران و دانشگاه، همچنین تجربیاتی در برنامهریزی فیلم و دستیاری کارگردانی فیلمهای بلند از جمله فعالیتهای من است، ولی بیشتر از هر چیز سعی میکنم فیلمساز باقی بمانم. داور بودن و حکم صادر کردن برای دیگران کار سختیست. هر چند جایزهها هرگز برای خودم مهم نبودهاند، اما خیلیها را میشناسم که برایشان جوایز مهماند؛ برای همین به خودم خیلی سخت میگیرم. اسمها را از روی فیلمنامهها پاک میکنم، جدول میسازم، خلاصهنویسی میکنم، نمودار میکشم. ایراد دیگری هم که دارم این است که زیادی دلرحم هستم.
خلاصه که هم به خودم و هم به بقیه خیلی بد میگذرد، شاید هم برای همین باشد که این اولین تجربه داوری من است و شاید هم آخرین.
البته اینها چیز تازهای نیست، بیشتر «فیلم کوتاهی»هایی که میشناسم همینطور هستند. نسل ما یاد گرفت مسئولیتپذیر باشد و چنانچه در گذر سالیان به خودش جفا شد، در حق کس دیگری جفا نکند.
- کیفیت آثار رسیده به پنجاه و هشتمین جشنواره منطقهای سینمای جوان را چگونه ارزیابی میکنید؟
هرچند هنوز خیلیها کوک نیستند، اما در کل شرایط امیدوارکننده است. بعد از مطالعه حدود ۳۰۰ فیلمنامه میتوان جمعبندی کرد که رو به جلو حرکت میکنیم. ساختار فیلم کوتاه کم کم دارد جا میافتد.
فیلمنامههایی که واحدهای سه گانه را رعایت میکنند، تعداشان بیشتر شده. از اینها گذشته در راه رسیدن به ژانر، لحن و سبک تجربههایی دارد انجام میشود.
- چه مشکلاتی سر راه فیلمنامهنویسان قرار دارد؟
به کنایه عرض میکنم: مشکل خاصی نیست، جز اینکه فیلمنامه جدی گرفته نمیشود!
فقط آماتورها و نوابغ هستند که عاشق سر صحنه رفتن هستند. فیلمنامه را دو هفتهای مینویسیم، به خودمان سخت نمیگیریم، بابت آن هزینه (زمانی و مالی) نمیکنیم و نتیجه میشود: “آفتابه و لگن هفت دست ولی شام و ناهار هیچی”
بعد از این قضیه که به کلیت فیلم کوتاه برمیگردد، به عنوان فیلمنامهنویس هم مشکلاتی داریم: ریزبین نیستیم، خلاقیتمان را گذاشته ایم دم در، تسلط به اصول را نیاموختهایم، گاهی بیمضمونیم ، و گاهی کنسرو فلسفه.
مشکل زیاد هست، ولی خوشبختانه قابل رفع.
روزی که یاد بگیریم، فیلمنامهای بنویسیم که سبک و لحن در آن مشخص باشد، روزی که یاد بگیریم فیلمنامهای خاص را که حرفهای نوشته شده، و سبک و لحن فیلم در آن نمود دارد را به دلیل موضوع و سبکش باید با موبایلمان بسازیم و نه با “یک دوربینِ به روز” از این بندها رستهایم. آن وقت مشکلات پایهایمان را رفع کردهایم و تازه میشود در رابطه با چیزهای مهمتری هم حرف زد .
– شما چه پیشنهادی برای رفع این مشکلات دارید؟
-مطالعه کنیم، چه مکتوب و چه غیرمکتوب. مقالات و کتابهای موجود آنقدر هستند که چند سالی با آنها مشغول شویم و طی آن چشم و گوش مخاطبان را آزار ندهیم.
علاوه بر این چنانچه گفتم مطالعه فقط مکتوبات نیست، تحلیل کردن فیلمها و محیط پیرامون هم همان مسیر است.
-متاسفانه شاهد تکرار و شباهت آثار بههم هستیم؛ راهکار شما برای برونرفت از این وضعیت چیست؟
اول اینکه ترافیک در بعضی الگوها، در هر سرزمین و فرهنگی وجود دارد که طبیعی هم هست. اگر جستجویی میان مقالات به روز دنیا که کلیشههای مرسوم را معرفی کردهاند بکنید، با لیستی روبرو میشوید که نیمی از آن برای فرهنگِ سینماییِ ما اصلا کهنه نیستند.
منظورم این است که بسیاری از کلیشه ها (نه همه آنها) درون فرهنگی هستند. ولذا چنانچه به عنوان فیلمنامهنویس ندانسته آنها را تکرار کنیم، مخاطبانی را در فرهنگ خودمان پس خواهیم زد.
دوم اینکه کلیشهها چندان هم بد نیستند. من به شخصه عاشق آنها هستم، چون همانطور که از نام آنها پیداست، قالبهای محبوب و محدودی هستند که میشود از آنها استفاده کرد. البته باید خلاقیت به خرج داد.
گام نخست این است که آنها را بشناسیم. مطالب آموزشی جدی سینمایی را به راحتی میتوان به دست آورد. چند وبسایت حرفهای در رابطه با فیلم کوتاه در ایران دارند کار میکنند(مثل فیدان) که سوای خبرهای معمول، به طور منظم مقاله و فیلم در رابطه با فیلم کوتاه ارائه
میکنند. مطمئن هستم این وبسایتها تأثیر فراوانی بر سینمای کوتاه ایران خواهند گذاشت.
دانستن اینها تازه گام اول است. گام بعدی این است که روی آنها تعمق کنیم و بفهمیم این ترافیک روی برخی الگوها برای چیست. به عبارت سادهتر از خود بپرسیم برای مثال “چرا این کلیشۀ نوعی تکرار میشود؟”
اگر راز(های) هر کلیشه را برای خود کشف کنیم، حالا میشود از آن استفاده خلاقانه کرد.
- علاقهمندان به این عرصه چگونه و از کجا باید شروع کنند؟
به طور خلاصه اینکه «آموزش صحیح و جامع» ببینند، و همزمان «دوستانی بیابند که کنار هم رشد کنند» و بتوانند با هم کار کنند.
هر دوی اینها را در انجمن سینمای جوانان ایران میتوان پیدا کرد.
– و حرف آخر؟
همیشه به خودم توصیه کردهام که «اگر حرفی برای گفتن نداری، حرفی هم نزن!» این نغز را به عنوان تیغی دو دم به خودم و مخاطبان این مصاحبه پیشکش میکنم.
یک پاسخ
ممنون از این مصاحبه ی زیبا