«ساختن یک فیلم کوتاه»
به قلم: روبرتو مولیترنی
ترجمه: صنم نادری
کمکهزینه (بخش سوم)
- حامیان مالی خصوصی
درحقیقت شمار حامیان مالی خصوصی که میتوانند از پروژهی ما حمایت کنند، میتواند بیشمار باشد و البته این شماره میتواند از یک پروژه به پروژهی دیگر تغییر نیز بکند: این بستگی به محتویات داستان ما دارد.
اولین کاری که میبایستی انجام دهیم، پیش از شروع به پیدا کردن اسپانسر، میبایستی فیلمنامه را نسبت به اینکه چه چیزی و از چه کسی درخواست میکنیم، به دقت بررسی و ارزشگذاری کنیم. کمک خواستن از اسپانسرها فقط مختص به درخواستهای مالی نمیشود، بلکه آنها میتوانند برای ما وسایل لازم، امکانات، محصولات، صحنه وغیره… را فراهم کنند؛ حتی در تهیه غذا حین کار میتوانند ما را کمک کنند.
اولین استراتژی که میتوانیم به کار بگیریم این است که خود را در دامن حدسیات و غریزهمان رها کنیم، بیآنکه بخواهیم با طرف مقابلمان مسابقهی هوش راه بیاندازیم و بخواهیم آنها را متقاعد کنیم که این ما هستیم که شرایط خاص و قابل توجهی را برای ایشان فراهم میسازیم تا نامشان دیده شود. بیآنکه بخواهیم از قصد بزرگنمایی کنیم و یا دروغهای بزرگ بگوییم، میبایستی کمی بلُوف بزنیم: روش کار همواره همان است که در بخشهای قبلی نیز بیان کردیم: میبایستی بهمانند مؤسسههای مالی درخواست خود را در یک چارچوب و ساختار مشخص، صریح و روشن بیان کنیم: میتوانیم از پیش ذکر کنیم که برای مثال چنان شرکت، فلان مؤسسه، آن اداره، آن مغازه تصمیم گرفتهاند که تحت این عنوان و راهکار به ما در جهت پیش برد پروژهمان کمک کنند.
بهترین روش برای بیان و نشان دادن تواناییهای فیلم کوتاهمان این است که با افراد علاقهمند آشنا شویم و با آنها قرار ملاقات بگذاریم و وارد تعامل شویم. اگر میخواهیم با یک شرکت ارتباط بگیریم بهتر است از قبل به واسطه تماس تلفنی از آنها وقت قبلی بگیریم و به اندازهی وسعت و اندازهی شرکت، بدانیم از قبل با چه کسی ملاقات خواهیم داشت: با رئیس شرکت یا با مسؤول بخشی که فعالیتهایش همگام با فعالیتهای ماست (برای مثال با قسمت بازاریابی وارد گفتگو میشویم): به طورکلی با این روش میتوانیم بیشتر به پیشبرد پروژه سینماییمان کمک کنیم تا تکیه صِرف بر فیلمنامه.
- نکته مهم: اگر میخواهیم با یک شرکت بزرگ وارد تعامل شویم و از آنها درخواست کمک هزینه مالی کنیم بهتر است از فکر ارتباط گرفتن با آنها از طریق اینترنت و یا حتی ایمیل بیرون بیاییم؛ چرا که مطمئناً نادیده قرار خواهیم گرفت. به این فکر کنید که هر ایمیلی که به ایشان میزنیم، قطعاً لابهلای هزاران ایمیلی که در روز دریافت میکنند گم خواهد شد؛ مخصوصاً اگر گیرندهی ایمیل یک شرکت باشد و نه یک فرد خاص و مشخص. گویی با این روش برای پروژهمان هیچ کاری انجام ندادهایم. به ایمیل فرستادن میبایستی به چشم آخرین روش و امکان برای ایجاد ارتباط با فردی که پروژهی ما میتواند برایش جالب باشد و قصد داشته باشد تا از آن حمایت کند فکر کرد.
وقتی پای تلفن به ما می گویند: «برایمان ایمیلی ارسال کنید و در آن به طور مختصر پروژهتان را شرح دهید»، باید آگاه باشیم که ۸۰ % به روش خیلی مؤدبانه ما را از سر خودشان باز کردهاند و به بهانه وقت گذاشتن برای بررسی و مشاهدهی لازم، پروژهی ما را لای ماسههای زمان پنهان خواهند کرد. به این ترتیب بهتر است از همان روشی که برای ارتباط گرفتن با ادارههای دولتی استفاده کردیم بهره بگیریم: یعنی کمی صبر میکنیم و اگر با ما تماس نگرفتند خودمان مجدداً با آنها تماس میگیریم، با همین روش با شرکتهای کوچک نیز برخورد خواهیم کرد. البته به خاطر بسپاریم کسی را کلافه نکنیم.
اگر بتوانیم شمارهی تماسی برای ارتباط گرفتن پیدا کنیم، میبایستی پیش از تماس یک برنامهی مشخص و واضح پیاده کنیم و پروژهی خود را آنچنان نزد آنها به نمایش بگذاریم که نتوانند از آن بگذرند و البته لازمهی این کار:
- داشتن داستانیست که از کیفیت بالایی برخوردار باشد
- استراتژیهای مشخص و برنامهریزی شده برای به گردش درآوردن فیلممان (شرکت دادن آن در فستیوالها، مسابقات و غیره…)
- برنامهریزی دقیق و واضح دربارهی آنچه که میتواند در حین و در اطراف ساختن فیلممان رخ دهد
- تبلیغات؛ در مقابل یک مؤسسه یا یک شرکت یا شخص تجاری و حتی در مقابل یک مؤسسهی دولتی میبایستی از فیلممان به عنوان یک اثر هنری تبلیغ نکنیم بلکه میبایستی آن را به عنوان یک ظرف و یا امکان تبلیغاتی معرفی کنیم. این سیستم سرمایهداریست عزیزان من.
چه در مقابل یک مغازهدار و چه درمقابل یک شرکت، بهتر است بدانیم از اسم آنها کجا و چطور استفاده خواهیم کرد و چگونه به داستان ربطش دهیم. میتوان از سیستم هرمی بنا به اندازه و روشی که به ما کمک کردهاند برای نام بردن از آنها استفاده کنیم. میبایستی به آنها این اطمینان را بدهیم که نامشان در عنوانبندی و در تمام موارد تبلیغاتی حتما ذکر خواهد شد. بهترین و مناسبترین روش تبلیغاتی میتواند قراردادن محصولات در کادر باشد: صحنهای را ترتیب میدهیم که درآن بازیگران، مخصوصاً قهرمان داستان از محصولات شرکت مدنظر به نوعی استفاده کند: مثلاً در صحنهای قهرمان داستان وارد کافهای میشود و قهوهای سفارش میدهد، به این ترتیب میتوانیم نام تولید کننده قهوه و یا نام کافیشاپ را در قاب جای دهیم. مطمئناً تأثیری که دیدن یک نام و یا مکان در طول داستان به روی مخاطب میگذارد به مراتب خیلی بیشتر است از تأثیری که تبلیغات حتی در مقیاسهای بزرگ خارج از داستان میتوانند روی ایشان داشته باشند. اگر دوست داشته باشیم و یا تشخیص دهیم که انجام دادن این کار میتواند جایز باشد، میتوانیم از تولیدات، هنگام کار نیز حرف بزنیم: برای نمونه میتوانیم به قهرمان داستان بگوییم زمانی که وارد کافیشاپ می شود بگوید: «هیچ جایی قهوههای مَکسیم رو نداره».
حتی میتوانیم روشی بهتر از این نیز اتخاذ کنیم، مخصوصاً برای تماشاچی که کمتر متوجه این جریانات بهعنوان یک سیستم تبلیغاتی واقعی و حقیقی میشود: میتوانیم تولیدات را وارد خط دراماتورژی داستان کنیم (برای مثال می توانیم شرایطی را ایجاد کنیم که در آن قهرمان داستان شیادی را به واسطه تماس تصویری تلفنی که آن را از فلان شرکت و یا مغازه قبلتر خریده است دستگیری کند).
اگر اسپانسرها قبول کردند ما را چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ تکنیکی تأمین کنند، یادمان باشد هرگز بیشتر از آنچه که از قبل از آنها خواستهایم، درخواست نکنیم و توقع اضافهتر نداشته باشیم. در غیر اینصورت موجبات نارضایتی آنها را فراهم ساختهایم. همواره مرز و سقفی بین خواستههای خود قرار دهیم و به این فکر کنیم که شاید شرایط به آن مطلوبی هم که فکرش را میکردیم پیش نرود.
- مسابقات
این اواخر در صحنه فستیوالهای فیلمهای کوتاه بخشی باز شده مربوط به فیلمنامهها. برخی از این مسابقات جوایز نقدی مناسبی برای این قسمت اختصاص دادهاند (درست مثل Mitreo Film Festival) و برخی دیگر که تمام شرایط لازم برای ساختن فیلم کوتاه چه از لحاظ مالی و چه از لحاظ تکنیکی را تأمین میکنند.
- سایت های FOUND RISING
چطور کار میکنند؟ پروژه خود را طبق همان دستورالعملی که پیشتر گفته شد برای مثال به Eppela معرفی میکنیم و مبلغ مناسبی که قبلاً به دیگر حامیان اینترنتی خود اعلام کردهایم را به آنها ارائه میکنیم. اگر به هدف خود نرسیدیم، پروژه ما مورد حمایت مالی قرار نخواهد گرفت، حتی در کوچکترین مورد. اما اگر پروژه ما قبول شد، میبایستی چیزی در قبال کمکهزینهی مالی که دریافت میکنیم به آنها بدهیم: این چیز میتواند یک کپی از DVD فیلممان باشد یا تیشرتی از فیلممان یا هر چیز دیگری که میتواند به ذهن برسد. همانطور که آشکار است، مبلغی که درخواست میکنیم می بایستی رقمی واقعبینانه باشد.
تأثیر اینگونه سایتها حداقل در ایتالیا زیاد بوده و شمار آنها هرساله بیشتر نیز میشود. ایده Kickstarter از آمریکا میآید و نوعی سیستم اهدای اینترنتی محسوب میشود.
- تهیهکنندگان؛ نکتهای کوچک
عمداً به تهیهکنندگان سینمایی و شرکتهای وابسته به آنها اشاره نکردیم؛ گرچه طبیعتاً آنها میبایستی از تولیدات ما حمایت کنند. علتش ساده است: این مقالات خاص فیلمسازان مستقل نوشته شدهاند. اگر برعکس، تهیهکننده عالی پیدا کنیم، بخشی از مشکلاتی که با آنها رو به رو شدهایم (که بخشی از آن مربوط به پیدا کردن کمکهزینههای مالی میشود) به تهیهکننده بر میگردد و قوانین بازی عوض میشود.
تهیهکنندگان زیادی در زمینه حمایت فیلمهای کوتاه وجود ندارند، چرا که بازار حقیقی وجود ندارد. اگر زمانی خواستیم این مسیر را پیش بگیریم، روشهای برخورد با آنها دامنه بسیار کوتاهی دارد و البته با شانس و قضاوقدر ارتباط مستقیم دارد. اگر موضوع یا فیلمنامه را از طریق پست ارسال کنیم، به سختی امکان پاسخ دادن و شنیدن وجود دارد و اگر هم این امکان فراهم شود بیشک از طرف تهیهکنندگان بسیار کوچک و سنتی که به سختی گروه بازبینی دارند خواهد بود. راه حل بهتر این است که فرد مورد نظر را مستقیماٌ بشناسیم، با او تماس بگیریم و قرار ملاقات بگذاریم و به طور شفاهی و کوتاه داستان فیلممان را برایش تعریف کنیم.