در ویژهبرنامه «کتاب و سینما» مطرح شد؛
برخی فیلمسازان فکر میکنند ادبیات پایداری در همان دهه ۶۰ و ۷۰ مانده است
گلستان جعفریان بیان کرد: برخی فیلمسازان فکر میکنند ادبیات پایداری در همان دهه ۶۰ و ۷۰ مانده است. ما اکنون در حوزه ادبیات پایداری، کتابهای خیلی خوبی با محتواهای متفاوت و چالشی داریم، چون آن چیزی که در ادبیات دهه ۶۰ و ۷۰ وجود داشت، بیشتر یک ادبیات تبلیغی و ایثارمحور است، اما امروزه در ادبیات پایداری اتفاقات بسیار خوبی رقم خورده است.
به گزارش روابط عمومی انجمن سینمای جوانان ایران به نقل از ستاد خبری سیاُمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، ویژهبرنامه «سینما کتاب» با بررسی فیلم کوتاه و اقتباسی «آقا مهدی زینالدین» برگزیده سیونهمین جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران، چهارشنبه (بیستوپنجم آبانماه ۱۴۰۱) با حضور سجاد معارفی؛ کارگردان فیلم و گلستان جعفریان در خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار شد.
بسیاری از بچههای فیلمساز علاقهمند به ساخت فیلم در ژانر دفاع مقدس هستند
سجاد معارفی؛ کارگردان فیلم «آقا مهدی زینالدین» در بخش ابتدایی این نشست گفت: این کار با مهدی رحمتی، رئیس بسیج سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران کلید خورد. رحمتی به دنبال ساخت مجموعه خرده روایتهای زندگی شهدا بود و صحبتی در این زمینه بین ما شکل گرفت. در ابتدا میخواستیم کاری راجع به شهید ابرهیم هادی انجام دهیم، حتی سه داستان از این شهید را که هنوز چاپ نشده پیدا کردیم، اما در جلسهای که با رئیس بسیج سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران داشتیم، شهید زینالدین را پیشنهاد دادند، چراکه میگفتند در مورد این شهید اصلا کار نشده است.
وی ادامه داد: در پژوهش اولیه، شش کتاب را تهیه و مطالعه کردم. در حین پژوهش با خانواده شهید نیز مصاحبههایی داشتم. نکتهای که لازم است بگویم و اعتقاد قلبی من است، اینکه تا شهید نخواهد، نمیتوان راجع به او کار کرد، چراکه بودند کارهایی که تا مرحله پیشتولید هم رفتند، اما کار متوقف شده بود. نمونه آن را در کتابخانه صدا و سیمای قم دیدیم که فیلمنامه سریالی درباره شهید زینالدین جلد شده در این کتابخانه موجود بود. خود ما هم ابتدای کار به یک وقفه ششماهه برخوردیم و گمان کردیم پروژه ما هم جزو کارهایی شد که نتوانستند به خروجی برسند. اما در نهایت به لطف خدا، حضرت زهرا (س) و شهید مهدی زینالدین و با کمک بسیج سازمان صدا و سیما و همت همه عوامل توانستیم کار را تولید کنیم و به پخش در تلویزیون و جشنواره فیلم کوتاه تهران برسانیم.
معارفی با اشاره به اینکه ساختن بعضی از ایدهها در قالب فیلم کوتاه سخت است، بیان کرد: این دغدغه همه بچههای کوتاهساز است. کسی که وارد ساخت فیلم کوتاه میشود باید بداند که برخی فیلمنامهها چه راجع به سبک زندگی شهدا و چه در موضوعات دیگر، قرار است از هفتخوان رستم رد شوند، چراکه بودجه ناچیزی در اختیار تیم قرار میگیرد و دستمزدی که عوامل میگیرند یکسوم دستمزد حقیقی است، ولی دوستان به خاطر علاقه به فیلمسازی این مسائل را تحمل میکنند و وارد کار میشوند. جالب است که هر سال و همیشه مدیران فرهنگی میگویند قرار است در جهت تسهیل مراحل ساخت فیلم کوتاه کاری انجام دهیم، اما این کار محدود به معدود مجموعههایی میشود که به ساخت فیلم کوتاه کمک میکنند.
این کارگردان درباره منابعی که فیلم از آن اقتباس شده نیز گفت: اتفاقی که برای ما افتاد و خوشایند بود، استفاده از یکسری کتابها برای انتخاب قصه و انتخاب شخصیتپردازی کاراکتر و قهرمان داستان از یکسری کتابهای دیگر بود. خیلی از دوستان هستند که از منبع کتاب صرفاً بهعنوان پیرنگ اصلی داستان استفاده میکنند، ولی ما مثلاً از کتاب «نیمه پنهان ماه» که رابطه شهید و همسرش را نشان میدهد شخصیتپردازی مهدی زینالدین را اقتباس کردیم. مسئله بعد داستانی بود که در ظاهر در دو کتاب مجزا آمده، اما در صحبتی که با مادر شهید و همرزمانش داشتیم به این نتیجه رسیدیم که این دو داستان درواقع یک داستان است که در دو کتاب مجزا آمدهاند.
وی افزود: اگر سینماگران ما میخواستند یا میتوانستند راجع به شهدا کار بسازند، قطعاً تا پنجاه سال سینمای قهرمانپرور داشتیم. به نظر من دو علت وجود دارد که باعث میشود این اتفاق کم بیفتد. یکی بحث تولید است. اینگونه نیست که فیلمسازها علاقهای به تولید چنین فیلمهایی نداشته باشند، اتفاقا خیلی از بچههای فیلمساز فارغ از هر نوع اندیشه سیاسی علاقهمند به ساخت فیلم در چنین ژانرهایی هستند، اما موانعی مانند زمانبر بودن ساخت فیلم و هزینههای خیلی بالای آن کار را برای فیلمساز سخت میکند.
معارفی تصریح کرد: غیر از این، یکسری موانع غیرمالی هم در کار دخیل است، مثلا خانوادهای میگوید ما باید به شکل مطلق در فیلمنامه اعمالنظر داشته باشیم، یا ارگانی که وابسته به مجموعهای است یک نظر دیگر میدهد و میخواهد آن را اعمال کند و در این شرایط فیلمساز ناامید میشود. نکته دوم اینکه تهیهکنندهها ذهنیت مخاطب ما را به سمت سینمای اجتماعی و آپارتمانی سوق دادهاند. وظیفه ارگانهای فرهنگی کشور همین است که در حمایت از اینگونه ژانرها اقدام کنند، حتی اگر برگشت مالی برایشان نداشته باشد.
این فیلمساز درباره علت شکل نگرفتن ارتباط کارگردان و نویسنده در زمینه تولید آثار سینمایی نیز گفت: یک علت این است که همه کارهایی که در فضای کاری ما تولید میشود، دقیقه نودی است و سریعاً به مرحله تولید میرسد. آنقدر شما درگیر تولید میشوید و باید به سرعت کار را تحویل دهید که زمانی برای هم فکری و صحبت با نویسندهها پیدا نمیکنید. دومین علت نوع نگاهی است که کارگردان به شخصیت دارد که با نوع نگاه نویسنده متفاوت است. این مسئله فقط در فیلمهای اقتباسی پیش نمیآید، حتی در فیلمنامههایی که نویسنده شخص دیگری بوده آشکار است، چون تصور فیلمنامهنویس متفاوت با تصوری است که کارگردان از شخصیتپردازی و داستان دارد. خب این تضاد حتی ممکن است به خروجی کار هم لطمه بزند.
شهید زینالدین؛ شخصیتی ناشناخته برای نویسندهها
گلستان جعفریان، نویسنده حوزه ادبیات پایداری نیز در بخش دیگری از ین نشست بیان کرد: زمانی که در روایت فتح بودم با رویکرد همسران شهدا کارها را پیش میبریم و نیمه پنهانها را مصاحبه میکردیم. آن زمان نگاه اغلب ما به پاسدارها مثل خانم زینالدین بود. خانم زینالدین میگوید ما بر این باور بودیم که پاسدارها مجسمه ایثار و هر آنچه خوبی است بودهاند و الان هم که حدود سه دهه در ادبیات پایداری قلم میزنم، باز هم این نگاه را میبینم.
وی ادامه داد: نکتهای که باعث شد من بعد از ۲۰ سال این کتاب را جزء به جزء بخوانم و برگردم به آقا زینالدین و اینکه آن زمان چه نگاهی داشتم و چطور او را یافتم و اکنون چه تغییری احساس میکنم، شخصیت شهید زینالدین بود. وقتی برمیگردم به آن مصاحبهها همان زمان هم کسانی را که کار مینوشتند میگفتند چقدر مهدی زینالدین با مهدی باکری یا حمید باکری و همت فرق دارد. آن زمان بچههای روایت فتح میگفتند مهدی زمخت است، حتی ما سه نویسنده عوض کردیم. من مصاحبهها را انجام میدادم و چون بحث تحقیق خیلی جدی بود، نزدیک ۲۵۰ ساعت با همسران شهدا مصاحبه میکردم و دوستان مینوشتند.
جعفریان شخصیت شهید زینالدین را پیچیده دانست و گفت: چندین جلسه نویسنده من را خواست و گفت با مهدی ارتباط برقرار نمیکنم، مهدی خیلی پیچیده است. گفتم کاملا درست است، چراکه این نگاه را من در همسر شهید هم میبینم. او یکجور گمگشتگی داشت وقتی راجع به مهدی صحبت میکرد. میگفت من دو سال با مهدی زندگی کردم، ولی نمیشناختمش. حتی وقتی مهدی رفت من نتوانستم به درون ذهنیاتش نفوذ کنم.
این نویسنده و پژوهشگر حوزه دفاع مقدس، تصریح کرد: نگاه آن زمان من نسبت به مهدی این بود که فکر میکردم او زمینی نبود. خودش میگوید من شهادت را به زور از خدا میخواهم. همسرش به شهید میگوید شاید اصلا قسمت شما نباشد که شهید شوی، ولی مهدی میگوید نهمن شهادت را به زور از خدا خواستم. اکنون که کتاب را دوباره تورق میکنم و راجع به مهدی میخوانم، به این نتیجه رسیدم که مهدی زندگی را بر خود حرام کرد؛ زندگی طبیعی را با همه شرایط طبیعیاش بر خود حرام کرد.
وی ادامه داد: یکسال طول میکشد تا همسر شهید بتواند به شهید زینالدین نگوید آقا مهدی و او را مهدی صدا کند. این خیلی حرف دارد. این زن مادر شده بوده و میگوید خیلی دلم میخواست با مهدی حرف بزنم و با او درد دل کنم، اما مهدی این را نمیخواست و من به خواستش احترام میگذاشتم. واقعا این زن رفتارش عجیب بود. همسرش میگفت وقتی مهدی ما را برد جنوب، روزهایی بود که تنهایی به من خیلی فشار میآورد و وقتی تلفنی به او از این تنهایی میگفتم مهدی در جواب میگفت من ظرفیت تنهایی کشیدن را در تو دیدم و این برای تو خوب و سازنده است. مهدی نگاهش به انسان یک جور نگاه ساخته شدن و ایدئولوژیک فقط در مسیر زندگی طبیعی قرار گرفتن، ازدواج کردن و پدر یا مادر شدن نبود. در نگاه مهدی نوعی فلسفه بود و میخواست این نگاه را به همسرش هم منتقل کند. از آن جلسه به بعد او تمام در و دیوار خانه را پر از شعارهای شهدا میکند و از منیر میخواهد که آنها را بخواند و به آنها فکر کند. از منیر نمیخواهد مانند زنان دیگر برود و برای رزمندهها لباس بدوزد. در اهواز از او میخواهد که کتاب بخواند و تدریس کند و به جملات شهدا فکر کند. از نظر من این نسل، نسل عجیب و پیچیدهای بود.
جعفریان در بخشی دیگر از سخنانش درباره اتصال ضعیف سینما و کتاب، گفت: متأسفانه این رابطه خیلی ضعیف است، درحالیکه ما در کتابهایی که بهویژه در دهه اخیر چاپ شده از نویسندگان شخصیتپردازیها و زاویه نگاه خوبی داریم، اما احساسم این است که سینماگران ترجیح میدهند خودشان سراغ این آدمها بروند. شاید یکجور بیاعتمادی است یا حوزه نوشتن را به این شکل نمیپسندند.
وی افزود: جدیترین ارتباط من با یک کارگردان مربوط به همکاری با آقای حاتمیکیا است. راجع به خانم فاطمه ناهیدی که جزو چهار بانوی اسیر بودند، نزدیک ۸۰ ساعت مصاحبه داشتم. آقای حاتمیکیا علاوه بر مصاحبههای من، خودشان ۲۵ ساعت جداگانه با این خانم گفتوگو کردند و اینطور گفتند که مصاحبههایمان را با هم مشترکا استفاده کنیم. نهایتا به این نکته رسیدم که زاویه دید من با آقای حاتمیکیا متفاوت است و این بهنظر من خوب است و من آن را به فال نیک میگیرم.
این نویسنده در پایان بیان کرد: کارگردان صاحب سبک و دید مشخصی است و میخواهد همان را در کار حتما داشته باشد. احساس میکنم تا حد زیادی کارگردانهای ما هنوز فکر میکنند ادبیات پایداری در همان دهه ۶۰ و ۷۰ مانده است. کارگردانهای ما با ادبیات پایداری قهر هستند و کتابها را نمیخوانند و زاویه دیدها را نمیشناسند. ما اکنون در ادبیات پایداری کتابهای خیلی خوبی با محتواهای متفاوت و چالشی داریم، چون آن چیزی که در ادبیات دهه ۶۰ و ۷۰ داریم، بیشتر یک ادبیات تبلیغی و ایثارمحور است. اما امروزه در ادبیات پایداری اتفاقات بسیار خوبی رقم خورده است. حتی جوانانی وارد میدان شدهاند که اصلا آن زمان را درک نکردهاند و این مساله نگاه متفاوتی را با خود میآورند.
سیاُمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «ما همانیم که میخوانیم» از ۲۱ آغاز شده و تا ۲۷ آبانماه ۱۴۰۱ ادامه خواهد داشت.