جستجو

«خیلی از همکارام میگن تو که خیلی دیدی، دیگه باید عادت کرده باشی. اما چطور می‌شه به دیدن جنازه زنان حامله‌ای بری که روی قایقِ در حال غرق شدن بچه‌هاشون به دنیا اومدن و بند نافشون هنوز جدا نشده. چطور می‌شه عادت کنی؟ می‌ذاریشون توی کیسه و تابوت؛ باید نمونه‌برداری کنی؛ باید یه دنده یا یه انگشت رو ببری؛ باید گوش یه بچه رو ببُری. حتا بعد از مرگ هم باید بی‌حرمتی کنی به جنازه‌شون. اما باید انجام بشه و من انجام می‌دم».

این حرف‌ها مربوط به یکی از تلخ‌ترین صحنه‌های فیلم مستند «آتش در دریا»  است. حرف‌های تأثیرگذاری که می‌تواند خوراک هر کارگردانی باشد برای خلق صحنه‌ای دردآور همراه با اشک و آه. فقط کافی‌ست از ذات مستند که فیلم هم در این گونه از سینما ساخته شده بهره برد؛ از بی‌شمار صحنه‌های ضبط شده در جزیره پُراتفاق لمپدوزا استفاده کرد و کمی هم به منقلب شدن راوی پا داد تا تماشاگر ویران شده‌ای را در میانه‌های فیلم شاهد باشی. این شکل از روایت نه بد است و نه خوب. بلکه برای خودش شکلی است اما «رُزی» آن‌چه برای این مونولوگ تلخ و ویران‌کننده استفاده می‌کند یک تصویر ساده از مهاجران بر روی یک قایق است که از مونیتور یک کامپیوتر دیده می‌شود.  این تصویر لحظه‌ای با تصویر نوجوانی بر روی تخت بیمارستان عوض می‌شود و بعد دوباره به تصویری ساده از مهاجران روی قایق برمی‌گردد. پزشک در حال گفتن این حرف‌هاست؛ به همین یکی دو تصویر روی مانیتور خیره است، نیم‌رخ صورتش را می‌بینیم و دوربین هم تلاشی نمی‌کند تا خم ابرو و اشک چشم را دقیق‌تر بگیرد. پزشک هم تلاش نمی‌کند مخاطب خاصی داشته باشد. چیزی شبیه به یک واگویی. همه چیز به ساده‌ترین شکل ممکن چیده شده است جز حرف‌ها که پیچیده‌ترین تصاویر را جلوی چشم ما می‌آورند. این جادوی کلام است و گاهی کارگردانی بعضی از حرف‌ها، اشتباه بزرگ کارگردان به حساب می‌آید. وقتی شخصیت فیلم از نوزادی حرف می‌زند که هنوز بند نافش جدا نشده اما حالا جنازه بی‌جانی است، وقتی از تولدی حرف می‌زند که همزمان با کشمکش مرگ چند صد نفر رخ می‌دهد، کدام تصویر می‌تواند بهتر از آن چیزی نقش ببندد که ذهن ما می‌سازد. بعضی حرف‌ها خودشان تصویرند؛ ما فقط باید هوشمند باشیم و چیزی به آن‌ها اضافه نکنیم. «رُزی» پیش‌تر هم ثابت کرده بود تا چه حد به قدرت کلام واقف است. «ال‌سیکاریو اتاق ۱۶۴‌« یک تک‌گویی عجیب و غریب است در حالی که شحصیت اصلی حتی چهره‌اش را هم  با پارچه‌ای سیاه پوشانده و تنها خودش است و  یک اتاق و حرف‌های زیادی که باید بزند.

«جان فرانکو رُزی» مستندساز ایتالیایی متولد ۱۹۶۴ شهر اسمره، پایتخت اریتره است. پدرش مدیر یک بانک خارجی بوده و بخاطر کار باید در آن شهر و کشور زندگی می‌کردند. همزمان با تولدش، کشور زادگاهش درگیر جنگ و جدایی از اتیوپی است. تا ۱۲ سالگی در اریتره زندگی می‌کند و بعد به ایتالیا می‌رود و در نهایت سال‌های رشد را بین رُم و استانبول در رفت و آمد است.  در دهه ۸۰  پایش به آمریکا و مدرسه فیلم‌سازی نیویورک باز می‌شود. سال‌های میانی دهه ۸۰ را به فیلم‌سازی کوتاه می‌گذراند. اوایل دهه ۹۰ بعد از سفری به هند اولین فیلم نیمه‌بلندش را به نام “Boatman” می‌سازد. یک شروع موفقیت‌آمیز و حضور در جشنواره‌های مهمی چون ساندنس، لارنکو، تورنتو، جشنواره بین‌المللی مستند آمستردام و پس از آن پخش از شبکه‌های تلویزیونی بی بی سی، رای و پی بی اس.

«رُزی» در ۵۳ سالگی کارنامه پُرحجمی در فیلم‌سازی ندارد اما کارنامه درخشانی دارد. چند فیلم کوتاه، یکی دو فیلم نیمه‌بلند و دو سه فیلم بلند، همه آن چیزی است که او را تبدیل به یکی از مهم‌ترین و پرافتخارترین مستندسازان جهان کرده است. او تنها مستندسازی است که با دو فیلمش جوایز اصلی دو جشنواره مهم ونیز و برلین را به دست آورده. خودش می‌گوید «عاشق مستند است چون مستند یک آزادی بی‌حد و حصری عطا می‌کند که در چیزهای دیگر نیست. مستند راه‌های زیادی را جلوی پایت می‌گذارد تا بتوانی تجربه کنی.» برای همین آن یک سالی را که در لمپدوزا سر می‌کند حتمن بی‌نهایت از این راه‌ها را رفته است تا سرآخر مستندی به نام «آتش در دریا» را بسازد.

دومین فیلم نیمه‌بلندش به نام  “After Words” در پنجاه‌و‌هفتمین جشنواره فیلم ونیز به نمایش درمی‌آید و اولین فیلم بلندش را قبل از تیراندازی کالیفرنیا می‌سازد. فیلمی به نام  “Below sea level” که باز در جشنواره فیلم ونیز به نمایش درمی‌آید. در سال ۲۰۰۸ جایزه Orizzonti  و Doc/It که در واقع جایزه بهترین فیلم مستند سال ایتالیا به حساب می‌آید را از آن خود می‌کند. در سال ۲۰۰۹ کلکسیونی از جایزه‌های بهترین فیلم مستند را از آن خود می‌کند از فستیوال فیلم بلاریا تا جشنواره جهانی فیلم پراگ و جایزه ویتوریو دسیکا و البته نامزد بهترین فیلم مستند اروپا در آن سال.

رُزی در سال ۲۰۱۰ دست به تجربه جدیدی می‌زند : «ال‌سیکاریو اتاق  ۱۶۴‌« یک مونولوگ طولانی درباره یک مرد مکزیکی که او را در مُتلی در آمریکای مرکزی یافته است. علی‌رغم انتقادهای زیاد،  فیلم موفق می‌شود جایزه Fripesci Award را در جشنواره ونیز از آن خود کند و برای دومین سال پیاپی جایزه پراهمیت Doc/It  را به دست بیاورد.

در سال ۲۰۱۳ دوباره با فیلم بحث برانگیز «بزرگراه مقدس» به جشنواره ونیز باز می‌گردد. پس از این فیلم بود که «پوپی آواتی» کارگردان کهنه‌کار ایتالیایی در اظهار نظری به شدت به «رُزی» تاخت و کارگردان بودن او را از اساس زیر سؤال برد. اما همین فیلم شیر طلای بهترین مستند را برایش به ارمغان آورد و سپس کاندید بهترین فیلم داویده دی دوناتلی که اسکار ایتالیاست، شد.

این روزها «جان فرانکو رُزی» داور جشنواره «سینما حقیقت» است و فرصت مناسبی است تا از او و تجربه‌های بی‌نظیرش آموخت.

حضور استاندار فارس در دفتر انجمن...
همزمان با حضور در جشنواره کن از ...
محسن جهانی سرپرست انجمن سینمای ج...
سیدوحید سیدحسینی به‌عنوان سرپرست...
تک‌نوازی در نشست فیلم کوتاه تبریز
هشت اثر خراسان شمالی در آستانه ت...

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *